تنبيه همه گاه بدنى نيست در مواردى بسيار مى‌تواند صورت اخلاقي، روانى و عاطفى داشته باشد، اين سخن بدان خاطر است که برخى از والدين و مربيان تصور دارند که تنها با چوب و فلک و شلاق بايد به پيش رفت و کودک حتماً بايد کتک بخورد تا آن کار تنبيه بحساب ‌آيد.


از نظر اسلام سعى براين است تا آنجائى که امکان دارد به تنبيه بدنى اقدام نشود و بکوشند که با شيوه‌هائى عاطفى و اخلاقى فرد را به راه آورند. هر کودکى مستحق کتک خوردن نيست و تازه اگر هم استحقاق آن را پيدا کند بگونه‌اى نيست که برخى از والدين و مربيان تصور دارند.

تذکّر

براى کودکى که بدخط و نارسا نويس است ضرورى است که از همان آغاز شروع به کار کنيم تمرين‌ها را يکى پس از ديگرى انجام دهيم. بايد اطمينان داشت که اين مشکلات رفع خواهند شد و کودک خواهد توانست راه و رسم اصلى خود را در پيش گيرد.


چنانچه اين اقدامات بطور متوالى انجام شد و نتيجه‌اى بدست نيامد ناگزير بايد بفکر درمان او بيفتيم و ببينيم چه عواملى دست‌اندرکار چنين سقوطى براى او هستند. و اگر قادر به شناخت و يا رفع آن نشديم طبيعى است که شيوه‌اى ديگر براى او در پيش گيريم.


در برخى از جوامع بهنگامى که از درست‌نويسى کودک بهرعلتى مأيوس شده باشند سعى دارند از راه آموزش ماشين‌نويسى آن کمبود را جبران نمايند. اصل ارتباط ضرورى است وقتى از راه دستنويسى ميسر نشد بايد از راه ماشين صورت گيرد مخصوصاً براى آنها که ناتوانى شديد حرکتى دارند.


در ضمن بايد متذکر شويم که مشق دادن زياد مشکلى را حل نمى‌کند، کتک زدن و بى‌آبرو کردن هم دردى را دوا نمى‌کند. سرزنش و تمسخر هم چاره‌کار نيست. از برچسب زدن بدخطي، نادرست نويسى به کودک پرهيز کنيم اگر چه ديکته او پر از غلط باشد. و اگر چه کودک ۸ ساله باشد. با روحيه‌ دادن و اميدوار کردن بهتر و بيشتر مى‌توان موفق شد.

نگاه با معنى

گاهى شما مى‌توانيد با نگاهى عميق و جدّى و پرمعنى کودکى را که در مسير خطاست از عملش بازداريد بحدى که ديگر نيازى به کتک زدن او نباشد. والدين و مربيان در حين ملاحظه ارتکاب گناه کودک با نگاه خود مى‌توانند به او تفهيم کنند که از اين عمل او رضايت ندارند.

اخطار

گاهى بجاى اينکه کودک را تنبيه کنيم مى‌توانيم به او اخطار کنيم، توجهش دهيم که با راه و روش خاصى که در پيش گرفته به چه سرانجام خطرناکى کشيده خواهد شد و چه عقوبت‌هائى در انتظار او خواهد بود.


اخطارها مى‌توانند هشدار دهنده باشند و طفل را بخود آورند. اقل فايده اخطار اين است که فعلاً تا ساعات و لحظاتى او را از ارتکاب عملى باز مى‌دارد و در اين فاصله زمانى فرصتى داريم تا براى او اقدام و برنامه جديدى داشته باشيم.

تحکّم

غرض سلب آزادى او در انجام يک فعل است. سد راه او در رسيدن به هدف نامطلوب و نارواست. کنترل آمد و شدهاى نامطلوب و نادرست اوست. جلوگيرى از آزاررسانى اوست به ديگران اگرچه اين امر مورد رضاى او نباشد.


طفلى که سنگى در دست گرفته که به سوى شيشه‌اى يا کسى پرتاب کند و موجب واردآوردن زيان وصدمه‌اى شود بايد از اين کار منع و جلوگيرى شود اگرچه اين کار با سلب آزادى او و محکم گرفتن دست‌هاى او و با کنترل شديد او امکان‌پذير باشد.

محروم کردن

از شيوه‌هاى تنبيه محروم کردن طفل است از چيزى که مورد علاقه شديد او است. مى‌دانيم که طفل به غذا، به بازي، به شرکت در فعاليت‌هاى جمعى و تفريحي، به معاشرت با دوستان، به تماشاى برنامه‌هاى تلويزيوني، به جست و خيزها و ... علاقه بسيارى دارد. محروم کردن او از اين امور خود در سازندگى و اصلاحش مى‌تواند مؤثر باشد.


بتناسب لغزش و اشتباهى که کودک مرتکب شده است مى‌توان او را از لذتى منع کرد. مثلاً جلوى بازى او را گرفت، يا به او متذکر شد که امروز حق تماشاى برنامه تلويزيون را ندارد.


در محروم کردن طفل از چيزى سعى داريم که بتناسب جرم و ارتکاب گناه او را از چيزى باز داريم که شديداً مورد رغبت و علاقه اوست و امرى است که او وابسته به آن است. البته اين نکته را موردنظر داريم که آن محروميت موجب واردآمدن صدمه‌اى بر جسم و جان او نباشد.

سرزنش و ملامت

تنبيه گاهى مى‌تواند به صورت سرزنش و ملامت باشد و به رخ کشيدن اعمال نارواى او که منجر به چنان عقوبتى شده است. فرض کنيم کودکى دائماً مورد تذکر و اخطار والدين در کوشش براى مطالعه و درس و انجام تکاليف بوده است ولى در اثر بى‌توجهى‌ها بالاخره تجديد شده است. طبيعى است که او براى وضع موجود خود ناراحت و نگران باشد. در چنين مواردى مى‌توان دقايقى او را سرزنش و ملامت کرد که درد خود را بيشتر احساس کند.

توبيخ

از جلوه‌هاى تنبيه توبيخ است و غرض، کلمات درشت و زننده‌اى است که احساسات و شخصيت کودک را خرد و جريحه‌دار کند و اين خود وسيله‌اى مى‌باشد براى بازگشت و به راه آوردن فرد و قراردادن او در مسيرى درست.


مى‌دانيم که برخوردها با کودک بايد احترام‌آميز بر اساس رعايت اخلاق و ادب باشد. توصيه اسلامى اين است که او را آقا، خانم، و ... صدا کنند، و با عبارات سازنده او را بسوى خير و سعادت جهت دهند.


بهنگامى که طفل بر اين اساس عادت کرده باشد اگر سخنى خلاف مطلوب بشنود طبيعى است که ناراحت شدن و به شخصيت او لطمه خواهد خورد. با اين حساب توبيخ مى‌تواند عاملى سازنده و جهت‌دهنده باشد و در قرآن نيز از اين شيوه استفاده مى‌شود.

قهرکردن

از شيوه‌هاى مهم تربيتى که در اسلام به آن توصيه شده است قهر کردن است. امام رضا (ع) به فردى که در نزدش از فرزند خويش شکايت داشت و مى‌گفت که گاهى او را تا چند ضربه شلاق مى‌زند، فرمود، او را نزن با او قهر کن ولى ادامه نده .(واهجره و لا تطل ...)


قهر بحقيقت نشان دهنده نارضائى طرف و خشم و نفرت او نسبت به يک عمل است. بهنگامى که مربى با همه مهرى که نسبت به کسى دارد از او ببرد خود اثرى سازنده در روحيه کودکان دارد. سبب آن مى‌شود که بخود آيد و هشيار گردد.


در اسلام اصل اين است که پس از قهر موجبات آشتى را فراهم آوريم و آن را ادامه ندهيم. آنکس که خود قهر کرده خودهم بايد زمينه انس و آشتى را فراهم سازد. ادامه قهر زمينه‌ساز شک و سستى در رفتار کودک است. باعث آن مى‌شود که ارزش تربيتى قهر از ميان برود.

تهديد کودک

در مواردى ضرورى است که پس از رعايت و اعمال ضوابطه گذشته موجباتى را براى تهديد کودک فراهم آوريم. او را از عواقب کار و از عقوبتى که درباره‌اش روا داشته خواهد شد آگاه سازيم. او را بايد تهديد کرد و ترساند.


تهديد سببى و وسيله‌اى براى خوددارى از انجام عمل است. باعث آن خواهد شد که بسيارى از آنچه را که فرد مى‌خواهد انجام دهد انجام ندهد و از اجراى آن سر باز زند. همچنين تهديد مى‌تواند هشدار دهنده باشد. شما به آيات متعدد قرآن توجه کنيد که چه تهديدهائى را در رابطه با گناهکاران عرضه و ارائه مى‌دهد.

اعتراف و عذرخواهى

اينکه فرد غرور خود را بشکند و به صراحت به اشتباه خود اعتراف کند و از گذشته‌اش عذربخواهد خود شيوه‌اى از تنبيه است و مى‌تواند درس مؤثرى براى فرد باشد که ديگر بار بدان امر تن در ندهد.


کودکى که به ديگرى ظلم کرده، حق کسى را از بين برده بايد به او تفهيم گردد که کار بدى را مرتکب شده و بايد عذر بخواهد. از رده‌هاى تنبيه اين است او را وادار کنيم که مراتب عذرخواهى خود را در حضور جمع علام دارد و قول مى‌دهد که ديگر از اين کارها نکند.