در روش نمونهگيرى اتفاقى ساده فرض بر اين بود که افراد جامعه از تجانس نسبى برخوردار و همگون هستند؛ ولى هميشه اينطور نيست که افراد جامعه از تجانس و همگونى برخوردار باشند؛ بنابراين به زيربخشها و زيرگروههاى خاصى که از تجانس درونگروهى برخوردارند قابل تقسيمبندى هستند. در اين جوامع استفاده از روش اتفاقى ساده مناسب نيست، چون ممکن است تمام يا اکثر افراد نمونه از يک گروه يا قشر برگزيده شوند و بنابراين، معرف کل جامعه نخواهند بود.
براى حل اين مشکل در انتخاب افراد نمونه از روش طبقهبندى استفاده مىشود؛ يعنى اينکه افراد جامعه با توجه به صفات درونگروهى خود به طبقات مختلفى تقسيم مىشوند و افراد نمونه به تناسب از بين تمامى طبقات انتخاب مىگردند؛ مثلاً اگر محققى بخواهد علائق مردم يک جامعهٔ شهرى يا روستايى را نسبت به يک امر سياسى يا اجتماعى جويا شود، ناچار است اين جامعه را براساس متغير سن، جنس، سواد و ... طبقهبندى کند، يعنى يک يا چند متغير را مبناى کار قرار دهد؛ زيرا علائق گروههاى سنى با يکديگر تفاوت دارد.
براى انتخاب نمونه در چنين جوامعى محقق بايد به ترتيب زير عمل کند:
۱. صفات متمايزکنندهٔ افراد جامعه را مشخص کند (مثلاً سن، جنس، شغل و موقعيت اجتماعي)
۲. براساس صفت يا صفات موردنظر جامعه را طبقهبندى نمايد.
۳. جدول توزيع افراد جامعه را بين هر يک از طبقات تهيه کند.
۴. نسبت درصد و سهم هر يک از طبقات را در کل جمعيت جامعه محاسبه نمايد.
۵. با توجه به سهم هر طبقه در جامعه نسبت درصد و سهم آن طبقه را در افراد نمونه نيز معين کند.
۶. با استفاده از روش نمونهگيرى اتفاقى ساده تعداد افراد نمونه هر طبقه را از بين کل افراد همان طبقه انتخاب نمايد.