محقق در تحقيق خود بهدنبال شناسايى متغيرها و چگونگى رابطهٔ آنها با يکديگر است. اگر تحقق او از نوع توصيفى است، مىخواهد وضعيت يک شيء يا پديده را شناسايى و تبيين نمايد. او براى اين کار نيازمند بررسى صفات و ويژگىها و بهعبارتى متغيرهاى توصيفى است؛ زيرا با شناخت آنها مىتواند وضعيت مسئله را روشن کند؛ بنابراين، محقق براساس بررسىهاى اوليه و نيز مطالعهٔ ادبيات تحقيق اقدام به تعيين متغيرهاى مورد مطالعه کرده، آنها را فهرست مىنمايد و در قالب يک مدل تجزيهاى و تفکيکى تدوين مىکند تا بدين وسيله راهنماى نظرى تحقيق خود را تهيه نمايد.
متغيرهاى مورد مطالعه چه در تحقيقات توصيفى و چه در تحقيقات علّى و تجربى انواع مختلفى دارد که محقق بايد نوع آنها را مشخص کند؛ مثلاً متغير سن از نوع کم متصل و تعداد فرزندان کم منفصل است، و متغير جنس از نوع اسمى و متغير نحوهٔ تدريس از نوع کيفى است. در تحقيقات علمى غيرتوصيفى محقق بايد مدلهاى نظرى مبيّن نوع رابطهٔ بين متغيرها را تهيه نمايد.