نظر به اهميت و نقش معلمان دورهٔ ابتدايى در سال ۱۲۹۷ مراکز با نام دارالمعلمين و سپس دارالمعلمات براى تربيت معلمان مدارس ابتدايى داير گرديد. با تصويب قانون تربيت معلم، دانشسراهاى مقدماتى براى تربيت معلمان ابتدايى شهر و روستا بوجود آمد و با گسترش مدارس ابتدايى و نياز بيشتر به معلمان ابتدايي، بتدريج علاوه بر دانشسراهاى مقدماتي، مراکز تربيت معلم يکساله، مراکز تربيت معلم دو ساله (رشته آموزش ابتدايي، مراکز تربيت معلم عشايري، روستايى و غيره) تأسيس شد.
با گسترش اين مراکز و مراکز دانشگاهى و آموزش عالي، امکان ادامه تحصيل معلمان ابتدايى فراهم شد و بر اين اساس، تعداد قابل توجهى از معلمان اين دوره تحصيلات خود را در سطح فوقديپلم و ليسانس و بالاتر ادامه دادند و مىدهند.
طبق آمار رسمى وزارت آموزش و پرورش در سال تحصيلى ۱۳۷۵-۱۳۷۶، ۲۱/۵۹ درصد از معلمان ابتدايى ديپلم، ۹۸/۳۰ درصد فوقديپلم و ۴۸/۴ درصد ليسانس و بالاتر بودهاند. در سال تحصيلى ۱۳۷۷-۱۳۷۸ سطح تحصيلات معلمان تغيير يافته است، يعنى درصد فوقديپلم و ليسانس افزايش يافته است (۳۵/۵۸ درصد ديپلم، ۱۵/۳۲ درصد فوقديپلم و ۱۴/۶ درصد ليسانس و بالاتر).
در گزارش کميسيون آموزش و پرورش پيشدبستانى و دبستانى سال ۱۳۷۳ ويژگىهاى معلمان اين دوره، بشرح ذيل اعلام شده است:
۱. از سلامتى تن و روان برخوردار باشند.
۲. علاقهمند به حرفهٔ معلمى باشند.
۳. کودکان و عالم کودکى را دوست داشته باشند و توانايى برقرارى ارتباط محبتآميز با آنان را دارا باشند.
۴. به رموز حرفه معلمى آشنا باشند و براى تدريس اطلاعات کافى داشته باشند.
۵. کودکان و نياز آنها را بشناسند.
۶. در عمل و نظر معتقد باشند و با شيوهٔ برخورد انبيا بهويژه پيامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار با کودکان آشنا باشند.
۷. داراى قدرت رهبرى و ادارهٔ آموزشى باشند.
۸. خلاق و مبتکر باشند.
۹. متکى بر خود و مسلط بر نفس خويش باشند.
۱۰. در همکارى و برقرارى ارتباط با دانشآموزان، خانوادهها و همکاران مهارت داشته باشند.