در زمينهٔ سازمان دادن به جلسه مشاوره، عقايد متعددى وجود دارد. از طريق سازمان، خط مشى و چگونگى اجراى جلسه مشاوره مشخص مى‌شود. وجود سازمان در جلسه مشاوره، مراجع را يارى مى‌دهد که طرح و نقشه‌اى براى رسيدن به اهدافش تعيين و پيش‌بينى کند. سازمان در جلسه مشاوره، از ابهام و درماندگى مراجع و مشاور مى‌کاهد و مسير فعاليت آنان و نيز قالبى را براى نحوهٔ آغاز و ادامه و پايان جلسات مشاوره مشخص مى‌سازد.


ايجاد سازمان در جلسه مشاوره، گاهى با تعيين محدوديت معادل است. به عقيدهٔ بيکسلر (۱۹۴۹و ۱۹۶۳) (Bixler) اگر براى جلسه مشاوره، سازمان يا محدوديتى تعيين مى‌شود بايد نکات زير مد نظر قرار گيرد:


۱. محدوديت‌هاى تعيين شده به حداقل ممکن کاهش يابند تا احساس امنيت مراجع و مشاور در جلسه مشاوره از بين نرود؛


۲. محدوديت‌هاى تعيين شده به هيچ‌وجه نبايد جنبه تنبيه به‌خود گيرد. زيرا در اين‌صورت رابطهٔ حسنه مشاوره‌اى بين مراجع و مشاور مختل مى‌شود؛


۳. اگر محدوديتى براى جلسه مشاوره تعيين مى‌شود بايد به‌طور کامل و دقيق در آغاز جلسه مشاوره تعيين و توصيف گردد. به‌عنوان نمونه، محدوديت‌ زمانى جلسه مشاوره، بايد در آغاز جلسه بيان شود و يا اگر براى مراجع محدوديت‌‌هاى عملى در جلسه مشاوره وجود دارد بايد به‌طور دقيق بازگو شود؛


۴. در تعيين محدوديت‌ها بايد توانائى مراجع مد نظر قرار گيرد.


به نظر کوران (۱۹۴۴) (Curran) که از پيروان تعيين سازمان براى جلسه مشاوره است،


۱. مراجع از طريق مشاوره، نحوهٔ زندگى صحيح اجتماعى را مى‌آموزد؛


۲. نبودن سازمان در جلسه مشاوره، باعث بى‌هدفى و سردرگمى مى‌شود و در چنين حالتى مراجع نمى‌تواند از جلسه مشاوره در جهت حل مشکل استفاده کند.


به عقيده کوران اگر در جلسهٔ مشاوره سازمان وجود نداشته باشد،


۱. قبول مسؤوليت مراجع در جلسات مشاوره به حداقل مى‌رسد؛


۲. به علت مشخص نبودن وظايف مشاور و مراجع، ابهام و بلاتکليفى به‌وجود مى‌آيد و ترس و ناامنى مراجع افزايش مى‌يابد و رابطه حسنه مشاوره‌اى مختل مى‌شود؛


۳. بر اثر نامشخص بودن هدف و روش کار، مقاومت مراجع افزايش مى‌يابد و مشاوره به صورت پراکنده‌گوئى در مى‌آيد.


به عقيدهٔ راجرز (۱۹۵۱) ايجاد سازمان در جلسهٔ مشاوره ضرورت چندانى ندارد. زيرا سازمان در جلسه مشاوره، محدوديت‌هائى را به‌وجود مى‌آورد و از برقرارى و تداوم رابطه حسنه مشاوره‌اى بين مراجع و مشاور ممانعت مى‌کند.


رولومى (۱۹۶۷) دربارهٔ سازمان دادن به جلسهٔ مشاوره، مثال جالب توجهى را ارائه مى‌دهد. او مى‌گويد خود را سوار بر قايقى تصور کنيد که در مسير رودخانه‌اى به پيش مى‌رود. ديوار‌ەهاى رودخانه، که مسير آب و حرکت قايق را کنترل و محدود مى‌کنند، باعث مى‌شوند قايق سالم‌تر و زودتر به انتهاى رودخانه برسد. اگر رودخانه ديواره‌اى نداشته باشد، قايق در وسط آن سرگردان خواهد بود و به هر سوئى رانده خواهد شد. چنانچه جلسه مشاوره به قايق تشبيه شود که بر روى رودخانه‌ قرار دارد، کناره‌هاى رودخانه همان سازمان را تشکيل مى‌دهند که از سرگردانى و بلاتکليفى قايق ممانعت مى‌کنند. از اين‌رو، سازمان براى جلسه مشاوره چارچوبى را بوجود مى‌آورد که اهداف و خط‌‌مشى‌هاى جلسه بر اساس آن مشخص مى‌شوند.


از ديدگاه پاترسون (۱۹۷۳) تعيين نوع سازمان در جلسه مشاوره، با اهداف مشاوره، رابطه بين مراجع و مشاور، و نگرش آنان نسبت به يکديگر بستگى دارد. در جلسه مشاوره بنا به اقتضاء در موارد ضرورى مى‌توان نوع سازمان را تغيير داد. مراجع از طريق سازمان دادن به جلسه مشاوره، تشويق مى‌شود به مواردى که در جلسه مطرح مى‌گردند بيشتر توجه کند. از طريق ايجاد سازمان، مراجع هم‌چنين پى مى‌برد که فعاليت مشاور به تنهائى براى حل مشکل و درمان او کافى نيست، بلکه علاقه و تلاش خودش نيز براى تغيير رفتار ضرورت دارد.