آفتاب

«حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو دیوانه شو» / بزرگی و شکوه مولانا



مولانا اقیانوسی از معنا و زیبایی و عشق در آثار خود آفریده است که به تناسب ظرفیت فهم و درک هرکس، نکته ای برای آموختن و کلامی برای شناسایی عشق حقیقی به او ارائه می کند.

با آن که بزرگی و شکوه مولانا بر همه واضح و آشکار است اما سخن گفتن از حقیقت جلال و وسعت کلام او ابداً کارساده اینیست. مولانا اقیانوسی از معنا و زیبایی و عشق در آثار خود آفریده است که به تناسب ظرفیت فهم و درک هرکس، نکته ای برای آموختن و کلامی برای شناسایی عشق حقیقی به او ارائه می کند. غزلیات دیوان شمس در سراسر جهان به عنوان نمونه ای عالی و کامل از کلام عاشقانه و عارفانه محسوب می شوند. در زیر چند بیتی از غزلی لطیف و زیبا از مولانا را می خوانیم:

حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو، دیوانه شو
واندر دلِ آتش درآ، پروانه شو، پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان، هم خانه شو، هم خانه شو
رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو از کینه ها
وآنگه شراب عشق را، پیمانه شو، پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می روی، مستانه شو، مستانه شو
گر چهره بنماید صنم، پُر شو از او چون آینه
ور زلف بگشاید صنم، رو شانه شو، رو شانه شو
یک مدتی ارکان بُدی، یک مدتی حیوان بدی
یک مدتی چون جان شدی، جانانه شو، جانانه شو

بیشتر بخوانید:

رهی معیری؛ غزل سرای معاصر

گر نظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکیست!

با مولانا بیشتر آشنا شوید

سرزمین ایران مهد پرورش نام آوران و شاعران بیشماری می باشد. یکی از پرآوازه ترین شاعران ایرانی حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملّای روم و مولوی رومی مشهور است.
به هر حال کمتر کسی است که در ایران مولانا را نشناسد و با شعرهای عارفانه و عاشقانه او آشنا نباشد اما تا چه حد از زندگینامه این شاعر و عارف بزرگ، مطلع هستید؟

نفوذ مولوی فراتر از مرزهای ملی و تقسیمات قومی است. ایرانیان، افغان‌ها، تاجیک‌ها، ترک‌ها، یونانیان، دیگر مسلمانان آسیای مرکزی و مسلمانان آسیای جنوب شرقی در طی هفت قرن گذشته به شدت از میراث معنوی رومی تأثیر گرفته‌اند. اشعار او به‌طور گسترده‌ای به بسیاری از زبان‌های جهان ترجمه شده‌است. ترجمه سروده‌های مولوی که با نام رومی در غرب شناسایی شده به عنوان «محبوب‌ترین» و «پرفروش‌ترین» شاعر در ایالات متحده آمریکا شناخته می‌شود.
بیشتر آثار مولوی به زبان فارسی سروده شده‌است، اما در اشعارش به‌ندرت از ترکی، عربی و کاپادوسیه‌ای یونانی نیز استفاده کرده‌است. مثنوی معنوی او که در قونیه تصنیف شده‌است یکی از عالی‌ترین اشعار زبان فارسی به‌شمار می‌رود. آثار او به‌طور گسترده در سراسر ایرانِ بزرگ خوانده می‌شود و ترجمه آثار او در ترکیه، آذربایجان، ایالات متحده، و جنوب آسیا بسیار پرطرفدار و محبوب هستند.

زندگینامه مولانا

جلال الدین محمد در ششم ربیع الاول سال 604 هجری، در شهر بلخ به دنیا آمد. نام کامل او «محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» است. نام پدر او محمد بود و به سلطان العلماء، بهاءالدین ولدبن ولد مشهور بود. او مردی سخنور از اکابر صوفیه واعاظم عرفا بودو خرقۀ او به احمد غزالی می پیوست.
وابستگی مردم به بهاء ولد سبب ایجاد ترس در محمد خوارزمشاه شد و به همین علت بهاءالدین ولد به قونیه مهاجرت نمود اما در قونیه مورد مخالفت امام فخررازی که فردی بانفوذ در دربار خوارزمشاه بود، قرار گرفت و او بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت.

القاب مولانا

از القاب مولانا می توان به «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی»، «ملای رومی» اشاره نمود و تخلص او «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته اند.

مسافرت های مولانا

جلال الدین محمد پدرش را در سفر زیارتی به حج از بلخ همراهی کرد و در این سفر در شهر نیشابور به دیدار شیخ فریدالدین عطار عارف و شاعر رفت، این عارف سفارش مولوی را در همان کودکی به پدر نمود.
در این سفر او در بغداد نیز مدتی اقامت نمود و به علت فتنه تاتار از بازگشت به وطن منصرف شد و در آسیای صغیر ساکن شد. اما بعد از دعوت علاء الدین کیقباد به شهر قونینه بازگشت.
مولوی همزمان با تربیت مردم خود نیز از شاگردان محقق ترمذی بود و از تعلیمات و ارشادات او استفاده نمود سپس برای تکمیل تحصیل به تشویق همین استادش به حلب سفر کرد و در شهر حلب علم فقه را از کمال الدین عدیم فرا گرفت.
او پس از مدتی به شهر دمشق رفت و با محی الدین عربی آشنا شد و از معلومات او استفاده ها را برده و از آنجا به قونیه سفر کرد و طریق ریاضت را به درخواست سید برهان الدین پیش گرفت. او پس از مرگ محقق ترمذی علوم دینی را آموزش داد و چهارصد شاگرد را تربیت نمود.

ازدواج مولانا

مولوی در هجده سالگی با گوهر خاتون دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نام های سلطان ولد و علاءالدین محمد شد.
همسر دوم مولانا خاتون قونوی نام داشت و مولانا از او فرزندانی به نام های مظفرالدین امیر عالم و ملک خاتون داشت. همسر دوم مولانا 19 سال پس از وفات مولانا زنده بود.

مولانا و دوستدارانش:
مولانا طرفداران زیادی داشت به طوری که وقتی مجلس او برگزار می شد جمعیت زیادی به گرد او جمع می شدند.

داستان آشنایی مولانا با شمس

مولانا همیشه در حال یادگیری علوم بود و از تربیت خود غافل نبود. او طرفداران زیادی داشت و برای تربیت شاگردان مجالسی را برگزار می کرد. یک از جالب ترین بخش های زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی آشنایی او با شمس است. روزی شمس وارد مجلس مولانا می شود و مشاهده می کند که مولانا در کنارش چند کتاب وجود دارد، از او سوال می کند که اینها چیست؟ مولانا پاسخ می دهد قیل و قال است.
شمس به او می گوید اینها به درد تو نمی خورد و کتابها را در داخل حوضی در آن نزدیکی می اندازد. مولانا با ناراحتی می گوید ای درویش چرا اینگونه نمودی، برخی از کتابها نسخه منحصر بفردی بود که از پدرم به من رسیده بود و دیگر یافت نمی شود؛ شمس تبریزی کتابها را از آب خارج می کند، بدون اینکه خیس شده باشند. مولانا متعجب می پرسد این چه رازی است؟ شمس می گوید این ذوق و حال است که تو از آن بی خبری.
مولانا از آن روز به بعد درس و بحث را کنار می گذارد و از مریدان و شاگردان شمس تبریزی می شود و تغییر یافته و به شوریدگی روی می نهد و به عبارتی تولدی دوباره می یابد.
نقطه عطف زندگی مولوی آشنایی و دلدادگی اش با شمس تبریزی است. تاثیر شمس در زندگی مولوی چنان است که از یک فقیه و عالم دینی به عاشقی دل سوخته بدل می شود و عقاید خشک مذهبی را کنار گذاشته وارد دنیای متفاوتی از شناخت می شود. مولوی دل به گفته ها و حقایق شمس می بندد.
از دید شمس عشق زیربنای خلقت است و عشق همه چیز هستی را هدایت می کند. خداوند عاشق بود پس خلق کرد. شمس مانند خورشیدی زندگی مولانا را روشن و گرم نمود. مولانا که جز محراب و منبر جایی را نمی ستود، تغییر نمود و به رقص و سماع عاشقانه روی آورد.
مولانا در طول شصت و هشت سال عمر خود از استادانی مانند محقق ترمذی، شیخ عطار، کمال الدین عدیم و محی الدین عربی استفاده نموده و از همه آنها بسیار آموخته اما کسی مانند شمس تبریزی در زندگیش تاثیر گذار نبوده است و پس از آشنایی با او یک رابطه عاشقانه بین او و شمس ایجاد شده بود.
بعد از غیبت شمس از زندگی مولانا، او با صلاح الدین زرکوب آشنا و با این عارف ساده دل الفتی برگزید که سبب حسادت عده ای گردید. پس از مرگ صلاح الدین، مولانا ، حسان الدین چلبی را به عنوان دوست برگزید و همنشینی با حسام الدین، سبب نوشتن مثنوی معنوی گردید که حاصل لحظه هایی از همصحبتی با حسام الدین می باشد.

آثار مولانا

1.آثار منظوم مولوی :

مثنوی:

معروفیت مولانا به دلیل این کتاب است که تعلیم و درسی در زمینۀ عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف می باشد. مثنوی از همان ابتدا در مجالس رقص و سماع خوانده می شد و افرادی به نام مثنوی خوانان این کتاب را با صوتی دلکش می خواندند. 18 بیت نخست مثنوی را نی نامه می گویند و همۀ شش دفتر مثنوی شرحی است بر این 18 بیت.

غزلیات:

مجموعۀ غزلیات مولانا حدود 2500 غزل است که در در پایان و مقطع بیشتر آنها مولانا تخلص خود را بیان نکرده و به نام شمس تبریزی تخلص کرده است بنابراین این بخش از آثار مولانا به کلیات یا دیوان شمس معروف گشتهاست.

رباعیات:

رباعیات به پایۀ غزلیات و مثنوی نمی رسد و متضمّن 1659 رباعی است. در این رباعیها با معانی و مضامین عرفانی و معنوی و روش فکر و عبارت بندی مولانا می توان آشنا گشت.

2.آثار منثور مولوی:

فیه ما فیه:

فیه ما فیه مجموعۀ تقریرات مولانا است که در مجالس خود بیان کرده و با مثنوی مشابهت فراوان دارد. بیانات مولانا در مجالس را پسر او بهاءالدین یا یکی دیگر از مریدان یادداشت کرده است. فیه ما فیه نسبت به مثنوی مفهوم تر و روشن تر است و کنایات شعری ندارد و به نثر است.

مکاتیب:

این اثر به نثر است و شامل نامه ها و نوشته های مولانا برای معاصرین خود می باشد.

مجالس سبعه:

این اثر شامل مواعظ و مجالس مولانا و سخنانی است که او بر سر منبر برای پند دادن دیگران بیان نموده است.

وفات حضرت مولانا

جلاالدین محمد مولوی در 63 سالگی و در روز یکشنبه پنجم جمادی الاخر سال 672 هـ قمری بر اثر بیماری ناگهانی با حرکتی سریع و بی وقفه پله پله نردبان نورانی سلوک را یک نفس تا ملاقات خدا طی کرد. پس از وفات خداوندگار بلخ و روم چهل شبانه روز عزا و سوگ بر پا بود و مردم اعم از پیرو جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی در این عزا و سوگ شرکت می کردند.

آرامگاه مولانا

آرامگاه مولوی در شهر قونیه، میان دو استان آنتالیا و آنکارا واقع شده است و مکانی بسیار دیدنی برای گردشگران و علاقه مندان شعر و ادب دنیا است.آرامگاه مولانا بر روی تپه ای با ارتفاع 1016متر قرار دارد و در رنگ در بالای قبر او یک گنبد مخروطی شکل فیروزه ای ساخته شده استد. در سال 1927میلادی مقبره مولانا را به موزه تبدیل کردند که با نام موزه مولانا شناخته شد.
17 دسامبر( 26 آذر ماه) روز وفات مولاناست. در قونیه هر سال مراسم ویژه بزرگداشت مولانا از 7 تا 17 دسامبر( 16 تا 26 ماه آذر) برگزار می شود. در ترکیه به شب وفات مولانا شب عروسی یا وصلت مولانا نیز گفته می شود. مردم این روز را به علت وصال مولانا با معبود خود جشن می گیرند. در هفتمین مهرماه نیز هر سال مراسم بزرگداشت دیگری به مناسبت سالروز تولد مولانا در قونیه برپا می شود.

منابع: ویکی پدیا ـ نمناک

گردآوری: لیلا سرپرست پور




وبگردی