آفتاب

نقد و بررسی نمایش پروین در نشست دوشنبه های نقد تئاتر



در نشست دوشنبه های نقد تئاتر و در نقد و بررسی نمایش پروین به نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی، رضا آشفته بر اصالت فرهنگی آثار نمایشی این نویسنده و کارگردان پرداخت اما در فصل چهارم نشان دادن مرگ را برخلاف آنچه در سنت نمایشی یونان باستان یا چهار پرده ای های چخوف باب است؛ دانست و عرفان پهلوانی نیز در کل فصل چهارم را با توجه به تمام شدن فحوای متن در سه پرده قبلی اضافه دانست.

رضا آشفته، پژوهشگر و منتقد در ابتدای نشست به تاریخ تئاتر ایران اشاره کرد که سه دورۀ برجسته داشته؛ یکی در دهه بیست که عبدالحسین نوشین در این دوره با راه اندازی تئاترش در تالارهای فرهنگ، فردوسی و سعدی، ایجاد گروه و رعایت میزانسن به مفهوم حقیقی توانست اولین تئاتر های روشنفکرانه ایران را اجرا کند و دوره دوم در دهه 40 در تالار بیست پنجم شهریور با ظهور نویسندگانی چون بهرام بیضایی، اکبر رادی و غلامحسین ساعدی و کارگردانانی چون عباس جوانمرد، علی نصیریان، رکن الدین خسروی و دیگران پا گرفت که جریان ملی بنا بر دو گرایش عمده بنیان نهاده شد؛ یکی تئاتر مبتنی بر شیوه ها و سنت های نمایش ایرانی و دوم تئاتر اجتماعی و رئالیستی و سومین دوره نیز در نیمه دوم دهه 70 با ظهور چهره هایی که هم نویسنده و هم کارگردان بودند از جمله علیرضا نادری، محمد یعقوبی، حسین کیانی، نادر برهانی مرند، کورش نریمانی و مانند اینها که در ادامه ی آن دو جریان پیشین تبدیل به نقطه عطف دیگری در تاریخ تئاتر معاصر ایران شدند که به تدریج از حضور اینان از صحنه ها کاسته شده است و حالا یک جریان انحطاطی تحت پیکره تئاتر خصوصی جایگزین آن شده است.
حسین کیانی در پاسخ به سوالی در مورد متن و اینکه در مورد تجربه کار بر روی پرتره گفت: تاکنون بر روی پرتره خاصی کار نکرده بودنم مگر در نمایشنامه نسوان که به زندگی و آثار نخستین زنان نمایشنامه نویس ایران اشاره هایی کرده ام.  او در مورد میزان نزدیکی نمایشنامه به زندگی پروین اعتصامی هم معتقد است که می تواند انطباق کامل را با زندگی سوژه نداشته باشد و در این اثر بیشتر زنانگی پروین مد نظر بوده.
کیانی همچنین درباره اینکه  چرا پروین انتخاب شده است، افزود: به پیشنهاد دوستی؛ سعید اسدی بوده و به دنبال رد متن های ام از سوی شورای نظارت قرار می شد روی متنی کار کنم تا حرف و حدیث ها در مورد این مسائل رفع شود. البته قبل تر هم به این موضوع فکر کرده بوده و در خرداد 99 طی سه ماه متن را نوشتم. ولی به دلیل بیماری کرونا اجرا چند بار به عقب افتاد.
عرفان پهلوانی، منتقد و مدرس دانشگاه با اشاره به تکنیک های نویسندگی گفت: متوجه پرده چهارم اثر نمی شوم و اساسا آن را زائد می دانم بخصوص ورود شخصیت هایی که قابلیت معرفی را ندارند و لذت کشف و شهود را از مخاطب می گیرد؟
حسین کیانی نیز گفت: پرده چهارم مهمترین پرده است و اگر به انتخاب خودم بود فقط پرده چهارم را اجرا می کردم. پروین در بستر مرگ شخصیت خودش را نشان می دهد و انسانیتش آشکار می شود و به فکر دیگران است. در پرده چهارم اوج شکوفایی یک انسان است. در این پرده نتیجه گیری می شود و شخصیت ها خود نهانشان را آشکار می کند. پروین در مورد رنج زن زیستن است.
او در مورد شخصیت ارمنی آشاک هم صحبتش به اینجا کشید که این دوستان ارمنی زبان تئاتر را در ایران بنیان نهادند و مخصوصا زنان ارامنه که تاثیر مهمی در ایفای نقش زنان بازی کرده اند و اگر روزی برسد حتما دربارۀ پرترۀ بانو لرتا همسر عبدالحسین نوشین خواهم نوشت.
کیانی در مورد چرایی نبود گروه اصلی اش که باعث شده با گروه دیگری کار کند و آن ماحصل اجراهای قبلی اش را به دلیل عدم برخی از هماهنگی ها حاصل نکند؛ گفت: به علت حضور در سریال های نمایش خانگی که هر یک از بازیگران را به گونه بلعیده است؛ این بازیگران امکان حضور نداشتند.
رضا آشفته در این نشست با توجه به اینکه در متون یونان باستان هیچگاه مرگ و کشتن را  نشان نمی دادند بلکه به روایتی اشاره می کردند و البته نقطه مقابل تئاتر روم باستان است که بنابر نمایشنامه های سنکا پر از مرگ و کشتن است و این سنت رومی به ویلیام شکسپیر هم رسیده اما در ادامه به آنتوان چخوف میرسیم که او نیز از نمایاندن مرگ ها و دوئل ها به این آشکاری پرهیز می کند و حالا باید از خود حسین کیانی بپرسیم که چرا این مرگ را آنقدر آشکار و نزدیک نشان می دهد؟!
کیانی هم گفت: ما در دورانی هستیم که مرگ آشکار است و یقه انسان را می گیرد. این یک جامعه مرد سالار زن ستیز است که هر روز در جامعه شاهد این مسائل هستیم. در نمایش هم صحنه تجاوز به کنیز خانه از این دست است. در این نمایش زن را در سه سطح کف جامعه و سنتی و روشنفکر می بینیم. 
کیانی در مورد طولانی بودن اثر گفت: این طولانی بودن از جمله ضرورت های داستانی است. نمایش طولانی تر بوده و در زمان اجرا به تدریج آن را کوتاه تر کرده و در حالی که این نوع نگاه به اجراها که می گویند زمان اجرا بلند است؟ حاصل ذائقه تماشاگر فست فودی و کپسولی است که در شرایط فعلی حوصله بلندی متن بر اساس یک ساختار درست را هم ندارند؛ در حالیکه اجرای متون شکسپیر یا اکبر رادی بیشتر از دو سه ساعت خواهد بود.
همچنین در این نشست عرفان پهلوانی طراحی صحنه را مطلوب برای اجرای پروین نداشت و از منظر این منتقد این در حالی است که طراحی با شکوه است اما از اثر بیرون می زند و نمی تواند بیانگر یک اجرای مرتبط با زندگی پروین باشد.
این منتقد در ادامه بحث خود اشاره کرد که ظرافت های بازی؛ در بازی بازیگران دیده نمی شود و بعضی دیالوگ ها مثل پروین که بهترین شاعره است؛ در واقع مانیفست کارگردان است نه برادر پروین که این نکته نیز در بیان فحوای یک اثر امروزی قابل توجیه نیست.
پهلوانی همچنین به کلاه بر سر گذاشتن مهران رنجبر ایراد گرفت که در پایان متوجه می شویم او موهایش را بلند کرده و برای این نقش باید از اول تا آخر اجرا زیر کلاه پنهان بماند، دلیل دیگری ندارد. 
او همچنین بنابر مشکلات آکوستیک موجود در سالن تئاتر شهر گفت که مشکل آوایی و شنیداری در اجرا وجود دارد و افزود: در بعضی موارد مثل گونی لباس ها و رسیدن نامه به دست مادر ضعف وجود دارد. چگونه مادر بدون بیرون رفتن نامه ای دریافت کرده. شخصیت مادر فاقد مادرانه گی و طرحواره ایثار است.
رضا آشفته هم بر عدم هماهنگی بازیگران به دلیل ناآشنا بودن و نا هم گروه بودن پرداخت که تعریف تئاتر در داشتن گروه و انسجام گروهی است و در اینجا اگر مجید رحمتی بسیار راحت و به درستی بازی می کند به این دلیل است که بی وقفه در تئاتر حضور دارد و امروز به تالیف در زمینه بازیگری رسیده که هم بازی در شیوه های ایرانی را می شناسد و هم بازی در شیوه ناتورالیستی را و چنانچه در اجرای این کار فقط عصا زیر بغل نمی زند و نمی لنگد بلکه او برآمده از شرایط استثماری جامعه و نماینده طبقه فرودست است که به دلیل پذیرش شرایط ستمکارانه معتاد و علیل شده و حتی حاضر است برای تامین خود زندگی دخترش را حراج کند و صنمی را به صیغه سرهنگ درمی آورد. سرهنگی که هیچ دلبستگی به صنمی ندارد فقط می خواهد غرور این دختر زبان دراز و در واقع منتقد را بشکند. همچنین این منتقد به بازی مریم ندایی اشاره کرد و با آنکه تاکنون هیچ بازی از او ندیده بود اما ندایی هم به درستی در نقش دختر خدمتکار با انرژی بالا بازی می کند و او هم خبر از یک اصالت و ریشه دار بودن در تئاتر می دهد. در عین حال بقیه بازیگران نیز هر یک به نوعی درست آرام و قرار گرفته اند اما هنوز مشکل در هم تنیدگی این بازی ها و نقش آفرینی هاست که شاید برهم ریختن ریتم هم در همین جا علت یافته باشد.
حسین کیانی نیز با اشاره به اینکه مریم ندایی سالها در تئاتر اردبیل فعالیت کرده، گفت: ترکیب بازیگران خوب است و آنها دارای بازی استاندارد و قابل قبول هستند اما امکان دارد یکی شصت درصد و دیگری تا هشتاد و پنج درصد این استاندارد را رعایت می کند. 
او همچنین مواردی مثل انتقاد از کلاه بازیگر را بی مورد دانست و گفت: در مورد مواردی مثل دکور، موزیک و غیره سعی مان بر احترام بر شعور مخاطب بوده و این موارد را فاقد عیب و نقص می دانم چون می خواستم بر خلاف آنچه در صحنه های تئاتر خصوصی باب شده که یا از طراحی پرهیز می شود و یا به کمترین ها بی دلیل اکتفا می شود، بتوانیم به راستی یک تئاتر استاندارد را نشان دهیم که تماشاگر بگوید این یک تئاتر است و بر اساس همین نمایش دوباره هم دلش بخواهد تئاتر ببیند.

علیرضانیاکان




وبگردی