آفتاب

برای ساری؛ شنــا خلاف جهت به قلم گابریله مارکوتی

برای ساری؛ شنــا خلاف جهت به قلم گابریله مارکوتی

باور اینکه ساری بعد از تنها یک‌سال، به‌خاطر سبک فوتبالش از چلسی به یوونتوس می‌رود، از راهب شدن کریستیانو رونالدو سخت‌تر است.

به گزارش ایلنا، گاهی اوقات اوضاع 180 درجه تغییر می‌کند. پایین می‌آید بالا، بالا می‌رود پایین و سفید، سیاه می‌شود. آن چیزهایی که برایتان قطعیت داشت، جای خود را به محالات می‌دهند. به تجربه مربیگری مائوریتسیو ساری در چلسی خوش آمدید که یکشنبه رسما تمام شد. یک‌سال پیش احتمالی ضعیف‌تر از این قابل تصور نبود؛ اینکه ساری از چلسی برود برای اینکه مربی یوونتوس شود یا اینکه بزرگترین نقطه‌ضعفش در استمفوردبریج ارائه فوتبالی باشد که کارشناسان و هواداران از آن لذت نمی‌برند.

عقلانیتی که او را به لندن آورد، کاملا مشخص بود. ساری سبک فوتبال خودش را اجرا می‌کند که اساسش پاس‌های کوتاه، حرکات ترکیبی و پرسینگ از جلو بود و اگرچه کمی پرریسک بود اما جذابیت بالایی داشت. اگر قرار بود شکست بخورد تنها به‌خاطر نتایج بود چون رقبای نتیجه‌گرا و فرصت‌طلب بهتر امتیاز می‌گرفتند. بنابراین ایده رفتن او به یوونتوس بعد از تنها یک فصل و اینکه ساری از سبک خود دست بردارد، سخت‌تر قابل باور است تا اینکه کریستیانو رونالدو راهب شده باشد!

ساری به‌عنوان مربی یوونتوس انتخاب شد. چلسی در فصل قبل در رتبه سوم لیگ برتر قرار گرفت پشت سر دو تیمی که از سه تیم تاریخ لیگ برتر با بالاترین امتیاز دوتا را مال خود کردند. آنها قهرمان لیگ اروپا شدند و در جام اتحادیه به فینال رسیدند که تنها در ضربات پنالتی شکست خوردند. هر طور حساب کنید، ساری نتایج خوبی گرفت.

خیلی‌ها فوتبالش را دوست نداشتند، به‌عبارت صحیح‌تر، در ابتدا که نتایج خوبی به کار ساری الصاق شده بود، او را می‌پسندیدند -چلسی اوایل آذر نخستین باختش را تجربه کرد در حالی که از 17 بازی‌اش در رقابت‌های مختلف 15 برد به‌دست آورده بود- و وقتی به دست‌انداز رسیدند، نظرشان عوض و موج انتقادات به سمت ساری و فوتبالش سرازیر شد.

ساری هیچ‌وقت رو نیامد. او را مسخره کردند و به توضیحاتش خندیدند مثل وقتی که گفت سیستم بازی‌اش بر اساس کار یک بازیساز از عقب زمین است: «لزوما نیازی به ژرژینیو نیست اما کانته نمی‌تواند باشد چون کانته مهارت لازم برای بازی در این پست را ندارد.» خیلی‌ها گفتند: «ببینید! واقعا عقلش را از دست داده. فکر می‌کند ژرژینیو بهتر از کانته است، عجب احمقی!»

در سطح مدیریت، باشگاه کم‌طاقت شده بود. ساری را منصوب کردند برای اینکه باور داشتند فوتبال اروپا تغییر کرده و تیم باید هجومی و مالکانه بازی کند. این روش هر تیم طراز اولی است به‌استثنای منچستریونایتد ژوزه مورینیو، یوونتوس مکس آلگری و اتلتیکومادرید دیه‌گو سیمئونه (شاید اتفاقی نیست که دوتا از این سه نفر، پست‌شان را ترک کرده‌اند). آنها همچنین احساس می‌کردند داشتن یک مربی «سیستمی» شاید موثرتر از اسلافش، مورینیو و آنتونیو کونته واقع شود. ساری در ناپولی نقش پررنگی در پیشرفت بازیکنانی مثل لورنزو اینسینیه، کالیدو کولیبالی، آلان و دریس مرتنز داشت. با توجه به بازیکنان بااستعداد پرورش‌یافته در آکادمی از کالوم هادسون اودی گرفته تا اتان آمپادو، روبن لوفتوس چیک تا ریسه جیمز، آندریاس کریستیانسن تا فیکایو توموری، میسون ماونت و تامی آبراهام به این نتیجه رسیدند که ساری می‌تواند در طول زمان به شکوفاشدن استعداد این بازیکنان کمک کند.

اما فوتبال او بخصوص با شروع زمستان خیلی‌ها را سرد کرد و این نکته را به یاد همه آورد که در فوتبال مدرن علاوه بر گرفتن نتیجه، پیشرفت تیم و راضی نگه داشتن رییس، باید با هواداران هم ارتباط برقرار کنی یا به‌عبارت درست‌تر اگر رابطه‌ات با هواداران خوب باشد، کارت خیلی راحت‌تر می‌شود. در واقع هواداران مشتری تو هستند؛ کسانی که پول دستمزدت را می‌دهند و تو برندی را که آنها دوست دارند، ارائه می‌کنی. اگر همان باشی که می‌خواهند یا تو را اینطور ببینند، مسیر پیش رویت سرازیری است. فقط کافی است از یورگن کلوپ یا پپ گواردیولا یا موریسیو پوچتینو یا به‌دلیل آنکه برای ارتباط با هواداران بیش از یک راه موجود است، سیمئونه بپرسید.

ساری هیچ‌وقت این رابطه با هواداران را به اندازه کافی به‌دست نیاورد، با آنهایی که به استمفوردبریج می‌آیند و بلندترین فریادها را می‌زنند. این تفکر وجود دارد که هواداران چلسی بیشترین ارتباط را با مربی‌های نتیجه‌گرا و دعوایی برقرار می‌کنند و ساری بر خلاف کونته و مورینیو اینطور نیست. اتفاقی نیست که تنها مربی قبلی ساری که تلاش کرد فوتبال هجومی‌اش را به چلسی بیاورد یعنی آندره ویلاش بواش نتوانست با هواداران رابطه برقرار کند و گاهی به او به‌عنوان یک شیء خارجی نگاه می‌کردند.

فرهنگ مهم است و اگرچه در طول زمان قابل تغییر و پیشرفت است اما این فرآیند آسانی نیست.

چلسی مایل بود با ساری ادامه دهد. اگر سر و کله یوونتوس پیدا نمی‌شد، ساری فصل بعد هم می‌ماند. البته محرومیت نقل‌و‌انتقالات که می‌تواند مانع جذب یک مربی طراز اول شود، جدایی ادن آزار و حدود 50 میلیون دلاری که در چهار سال اخیر برای اخراج مربی‌ها غرامت داده‌اند، می‌توانست در این تصمیم‌گیری موثر باشد اما در عین حال این باور که سبک بازی باشگاه به به‌روزرسانی نیاز دارد، همچنان وجود دارد، هرچند شاید تغییر این تاریخ 15ساله و انتظاراتش بیش از یک فصل طول بکشد.

جالب اینکه مقصد بعدی ساری تیمی است که بعد از هشت سال سلطه بر سری A زیر نظر آلگری و کونته همین تغییر فلسفی و فرهنگی را دنبال می‌کند. فقط باید امیدوار بود که از دوران ساری در استمفوردبریج درس‌های لازم گرفته شود، هم توسط ساری و چلسی و هم یوونتوس.

 

کد N2192111

وبگردی