آفتاب

آیا پدر مدافع حرم ، به خاطر افعانی بودن، با پنجه بوکس مورد ضرب و شتم قرار گرفته؟

آیا پدر مدافع حرم ، به خاطر افعانی بودن، با پنجه بوکس مورد ضرب و شتم قرار گرفته؟

مهر نوشت:سید مهدی سادات یکی از شش شهید مدافع حرم استان یزد است. شهید ۲۵ ساله‌ای که در شهریور سال ۹۵ در سوریه به شهادت رسید و فرزندش سه ماه بعد از شهادت او به دنیا آمد. همسایه‌ها او و خانواده‌اش را به خوشنامی می‌شناختند.

 در تماس با یکی از فعالین رسانه‌ای استان یزد این اطلاعات به دست‌مان رسید:

«من با خانواده شهید صحبت کردم. آنها به تازگی به این محل آمده‌اند. همان روزهای اول ضارب، این خانواده را تهدید می‌کند که اینجا جای افغانی‌ها نیست. این تهدید چند بار دیگر هم تکرار می‌شود. روز حادثه می‌رود در این خانه و به محض اینکه پدر شهید بیرون می‌آید به سر او می کوبد. حالا اینکه طبق شنیده‌ها با میله زده یا پنجه بوکس، معلوم نیست. ولی آن‌طوری که من در عکس دیدم زخم سر پدر شهید باز شده بود. درحالیکه اثر ضربه میله فقط کوبیدگی است. بعد مادر شهید بیرون آمده و ضارب او را هم زده است و همینطور تا پنج نفر را زخمی می‌کند.

خانواده می‌گفتند ما نمی‌خواستیم با او درگیر شویم. بعد از این ماجرا ضارب شکایت کرده که اینها در این محله مزاحمت ایجاد کرده‌اند و همان موقع این خانواده هم از ضارب شکایت می‌کند. پلیس ضارب را دستگیر می‌کند و حدود سه ساعت این فرد در بازداشت می‌ماند. اما یکی از بستگان ضارب که در همان کلانتری کار می‌کرد و یک ستوان که از اقوام ضارب بوده او را به شکل غیرقانونی از پاسگاه خارج می‌کنند. هرچند کمی بعد نیروی انتظامی با کارمندان خاطی‌اش برخورد می‌کند، ولی باز از خانواده شهید شنیده‌ایم این افراد برگشته‌اند سرکار!

به نظر می‌آید جدیتی برای پیگیری و رسانه‌ای کردن این ماجرا وجود ندارد؛ صرفاً از سوی پلیس عنوان شده که ما هفت هشت بار در خانه ضارب رفته‌ایم و او نبوده است. واضح است که ضارب آنجا نیست! ما هم دیدیم واقعاً این خانواده مظلوم واقع شده‌اند و برای همین موضوع را رسانه‌ای کردیم.»

حالا چند روز است که این خبر به همراه عکس پدر شهید که در بیمارستان شهید رهنمون یزد بستری است، به همراه شماره تماس سردار میررحیمی، فرمانده نیروی انتظامی یزد دست به دست می‌شود؛ پیامی با این مضمون که بیایید همگی با ایشان تماس بگیریم تا تعداد درخواست‌ها زیاد شده و به این موضوع رسیدگی شود.

با همین شماره تماس می‌گیریم. روایت سردار کاملاً متفاوت است؛ او تاکید می‌کند اصلاً بحث ایرانی و افغانستانی و خانواده شهید و… نیست. پدر این خانواده ضایعات فروش بوده و رفت و آمد به خانه‌اش زیاد است. اختلاف اینجا سر جای پارک موتورها بوده است. ضارب برای اعتراض به وضعیت شلوغی کوچه می‌رود که با پسر خانواده درگیر می‌شود. پدر شهید هم برای میانجیگری می‌آید که متأسفانه این اتفاق می‌افتد. زخمی شدن خانواده شهید هم تنها حرف است و آن طور که دیدم فقط کمی دست مادر او به دیوار کشیده شده است.»

[p]1717

کد N2150109

وبگردی