به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ، عباس منوچهری استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس عصر دوشنبه در همایش «همگرایی و واگرایی: گفت و گویی میان فرهنگی-میان دینی» در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به ایراد نکات خود پرداخت. موضوع ارائه او «منطقالطیر، عطّار به عنوان الگوئی برای همگرائی میان فرهنگی» بود.
خلاصه ارائه او مبنی بر ایده همگرایی بود. از نظر منوچهری منشاء مقولۀ همگرائی به تأملات لائوتسه و ریاضیات فیثاغورث باز میگردد. در طول تاریخ، متفکران ایرانی و اروپایی پیوسته سعی کردهاند شکلی از همگرائی را برای ایجاد یک زندگی خوب مدنی طرحافکنی کنند. از طرفی در دهههای اخیر، فکر «گفتگوی تمدنها» برای یک همگرائی جهانی مطرح شده است. پرسش اما این است که چه روشی باید برای ممکن کردن این همگرائی اتخاذ شود.
منوچهری گفت: چالش عمدۀ بشر امروز را میتوان واگرائی سخت و خشن است. جنگ و ستیز فراگیر، گسترش تسلیحات کشتار جمعی و بیتفاوتی نسبت به سرنوشت قربانیان خشونتها، تجلیات این واگرائیند. فرید الدین عطّار نیشابوری، عارف بزرگ ایرانی متعلق به قرن دوازده میلادی (1146م/540ق -1221م/618ق) است. دوران حیات او مقارن با دو مقطع خشونتبار در تاریخ است. او میان جنگهای صلیبی از یکسو و تهاجم مغولان به ایران، که اولین قربانی آن خودِ وی بود، از سوی دیگر میزیست.
منوچهری در ترسیم عرفان عطار خاطرنشان کرد: به بیان استاد شفیعی کدکنی عرفان عطّار لطیفترین بیان ممکن از رابطه حق و خلق و دشواریهای راه سلوک است. عطاری که گرامر و قواعد خاص خود را دارد. آموزه عطار «اومانیسم عرفانی» با محوریت عشق، همگرائی، و والائی است. عرفان عطار، انتقادی نیز هست. عطار از شخصیت دیوانگان استفاده بسیار کرده و از زبان آنان خشونت صاحبان قدرت و ثروت زمانه خود را آماج نقد قرار داده است. به بیان پورنامداریان، عطار از زبان شخصیت دیوانگان، ظلم شاهان و ستمها و بیعدالتیهای اجتماعی و تعصبات کور فرقهای و عقیدتی را طرح می کند، دیوانگانی که شاهان را تحقیر میکند و ظلم و ستم و درعینحال عجز و درماندگیشان را به رخ آنها میکشد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در معرفی اثر منطق الطیر افزود: منطق الطیر یک اثر عرفانی به سبک شاعرانه و با منطق گفتگو است. منطق الطیر یک عرفان گفت و گویی یا یک گفتگوی عرفانی معطوف به همگرائی است. منطق الطیر الگویی است برای کمالیابی از طریق همگرائیِ گفت و گویی و بدین معنا میتوان آن را پیشگام نظریههای تکوین اخلاقی (Moralentwicklung) کولبرگ نیز دانست. در حال حاضر شش ترجمه به زبان انگلیسی و نیز ترجمه به زبان های آلمانی و فرانسه از منطق الطیر صورت گرفته است.
«این اثر همچنین در قالب ژانرهای هنری دیگری همچون تئاتر و موسیقی در آلمان و فرانسه نیز به اجرا در آمده است. به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات جهان، ما از بهره بردن از اثری برای مناسبات میان فرهنگی سخن می گوییم که این اثر خود از پیش میان فرهنگ ها ارتباط برقرار کرده است. در «نه رساله درباب دانته»، خوزه لوئیس بورخس متفکر شهیر آرژانتینی هم در مورد منطق الطیر می گوید: اینکه اثری توانسته باشد برتر از کمدی الهی دانته باشد باور نکردنی است؛ اما چنین چیزی اتفاق افتاده است.
منوچهری در تبیین روش عطار در منطق الطیر گفت: عطّار در منطق الطیر روش مکالمۀ سقراطی (elenchus) را به کار گرفته است، منتهی چالشگر و حقیقت هر دو خود شخصیت انسانی هستند. عطار در منطق الطیر مناظره و مکالمه هدهد، که همان عقل فعال است را با مرغان مانند سقراط انجام داده است. پیرنگ منطق الطیر یک مکالمه معنویِ تحول گراست. در عین حال تمام حکایت های کتاب نیز گفت و گویی اند.
وی در بیان نمادها و استعاره های منطق الطیر منوچهری تصریح کرد: به عنوان مثال در منطق الطیر پرندگان نماد روحیات آدمیان اند. هدهد نماد پیر، عقل، معلم، نماد حکیم سقراط و تیز وهمی نوع کلی انسان است. بلبل نماد ظاهرگرایی و طوطی سمبل آرمانطلبی و طاووس استعاره از خودبزرگبینی است.
او افزود: ساختار روایی منطق الطیر اینگونه است. پرندگان که هر یک همچون «یوسفی در چاه» یا موجودی در «غربت غربی» و از خود بیگانه یعنی غرق شده در آب و دانه و تعلقات دنیوی هستند، به سوی مقامی اگزیستانسیال اخلاقی پرواز می کنند. این همانا پرواز خویشتن های بی خویش شده به سوی همزاد آسمانی روح و نفس خویشتن انسانی آنهاست. برای عطار سیمرغ در حالی که به ما نزدیک است از ما دور است. نفوس ناطقه که در هیاکل انسانی است، سایهی اوست که بر عالم نثار کرده است. چیزی که ما با او نسبت و قرابت داریم.
منوچهری ادامه داد: در راه رسیدن به سیمرغ در داستان منطق الطیر هدهد از هفت وادی که در راه است و خطرات راه سخن میگوید، نه آنکه مسیر راه را مشخص نماید. هفت وادی منطق الطیر، مقامهای روحانی است. یا آنچه که در اخلاق پیشینیان فضیلت می گفتند. وادی اول طلب، دوم عشق، سوم معرفت، چهارم استغنا، پنجم توحید، ششم حیرت، هفتم فقر و غناست. در پایان سی مرغ مهذبی که در پای در کوه سیمرغ می گذارند،می فهمند که خود سیمرغ اند. اینکه سیمرغ هر یک از آنان و همه آنان است. در منطق الطیر یگانگی آغازین که به سبب جدایی و واگرائی، به بیگانگی بدل شده بود، در پرتو این خودشناسی عرفانی دوباره به یگانگی میپیوندد.
منوچهری در قسمت پایانی سخنان خود در شرح نتایج گفت: مقامات پرندگان را می توان رساله ای در اخلاق عمومی دانست که تم اصلی آن این است: هریک از ما با همدیگر می تواند بهترینِ خویش بشود. به همین سیاق، فرهنگ ها می توانند از طریق پیمودن راه با همدیگر به خویشتن ایده آل خود تبدیل شوند. مانند سی مرغ که از طریق همگرائی در غایت سفر «سیمرغ» شدند، فرهنگها با همگرائی کمال خویش را در سیمرغ خواهند دید. منطق الطیر عطار در زمانه و زمینهی نزاع فرهنگها زاییده شده است. بهکارگیری الگوی عطار برای همگرایی میان فرهنگی بسیار قابل اعتناست. در این روایت هر پرنده خصلتی بشری یا نوعی فرهنگ است. عشق و دوستی سنخ و مرامی برای همگرایی است. تجربه تحول معنوی نیز حرکتی از واگرایی به سوی همگرایی است.
خلاصه ارائه او مبنی بر ایده همگرایی بود. از نظر منوچهری منشاء مقولۀ همگرائی به تأملات لائوتسه و ریاضیات فیثاغورث باز میگردد. در طول تاریخ، متفکران ایرانی و اروپایی پیوسته سعی کردهاند شکلی از همگرائی را برای ایجاد یک زندگی خوب مدنی طرحافکنی کنند. از طرفی در دهههای اخیر، فکر «گفتگوی تمدنها» برای یک همگرائی جهانی مطرح شده است. پرسش اما این است که چه روشی باید برای ممکن کردن این همگرائی اتخاذ شود.
منوچهری گفت: چالش عمدۀ بشر امروز را میتوان واگرائی سخت و خشن است. جنگ و ستیز فراگیر، گسترش تسلیحات کشتار جمعی و بیتفاوتی نسبت به سرنوشت قربانیان خشونتها، تجلیات این واگرائیند. فرید الدین عطّار نیشابوری، عارف بزرگ ایرانی متعلق به قرن دوازده میلادی (1146م/540ق -1221م/618ق) است. دوران حیات او مقارن با دو مقطع خشونتبار در تاریخ است. او میان جنگهای صلیبی از یکسو و تهاجم مغولان به ایران، که اولین قربانی آن خودِ وی بود، از سوی دیگر میزیست.
منوچهری در ترسیم عرفان عطار خاطرنشان کرد: به بیان استاد شفیعی کدکنی عرفان عطّار لطیفترین بیان ممکن از رابطه حق و خلق و دشواریهای راه سلوک است. عطاری که گرامر و قواعد خاص خود را دارد. آموزه عطار «اومانیسم عرفانی» با محوریت عشق، همگرائی، و والائی است. عرفان عطار، انتقادی نیز هست. عطار از شخصیت دیوانگان استفاده بسیار کرده و از زبان آنان خشونت صاحبان قدرت و ثروت زمانه خود را آماج نقد قرار داده است. به بیان پورنامداریان، عطار از زبان شخصیت دیوانگان، ظلم شاهان و ستمها و بیعدالتیهای اجتماعی و تعصبات کور فرقهای و عقیدتی را طرح می کند، دیوانگانی که شاهان را تحقیر میکند و ظلم و ستم و درعینحال عجز و درماندگیشان را به رخ آنها میکشد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در معرفی اثر منطق الطیر افزود: منطق الطیر یک اثر عرفانی به سبک شاعرانه و با منطق گفتگو است. منطق الطیر یک عرفان گفت و گویی یا یک گفتگوی عرفانی معطوف به همگرائی است. منطق الطیر الگویی است برای کمالیابی از طریق همگرائیِ گفت و گویی و بدین معنا میتوان آن را پیشگام نظریههای تکوین اخلاقی (Moralentwicklung) کولبرگ نیز دانست. در حال حاضر شش ترجمه به زبان انگلیسی و نیز ترجمه به زبان های آلمانی و فرانسه از منطق الطیر صورت گرفته است.
«این اثر همچنین در قالب ژانرهای هنری دیگری همچون تئاتر و موسیقی در آلمان و فرانسه نیز به اجرا در آمده است. به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات جهان، ما از بهره بردن از اثری برای مناسبات میان فرهنگی سخن می گوییم که این اثر خود از پیش میان فرهنگ ها ارتباط برقرار کرده است. در «نه رساله درباب دانته»، خوزه لوئیس بورخس متفکر شهیر آرژانتینی هم در مورد منطق الطیر می گوید: اینکه اثری توانسته باشد برتر از کمدی الهی دانته باشد باور نکردنی است؛ اما چنین چیزی اتفاق افتاده است.
منوچهری در تبیین روش عطار در منطق الطیر گفت: عطّار در منطق الطیر روش مکالمۀ سقراطی (elenchus) را به کار گرفته است، منتهی چالشگر و حقیقت هر دو خود شخصیت انسانی هستند. عطار در منطق الطیر مناظره و مکالمه هدهد، که همان عقل فعال است را با مرغان مانند سقراط انجام داده است. پیرنگ منطق الطیر یک مکالمه معنویِ تحول گراست. در عین حال تمام حکایت های کتاب نیز گفت و گویی اند.
وی در بیان نمادها و استعاره های منطق الطیر منوچهری تصریح کرد: به عنوان مثال در منطق الطیر پرندگان نماد روحیات آدمیان اند. هدهد نماد پیر، عقل، معلم، نماد حکیم سقراط و تیز وهمی نوع کلی انسان است. بلبل نماد ظاهرگرایی و طوطی سمبل آرمانطلبی و طاووس استعاره از خودبزرگبینی است.
او افزود: ساختار روایی منطق الطیر اینگونه است. پرندگان که هر یک همچون «یوسفی در چاه» یا موجودی در «غربت غربی» و از خود بیگانه یعنی غرق شده در آب و دانه و تعلقات دنیوی هستند، به سوی مقامی اگزیستانسیال اخلاقی پرواز می کنند. این همانا پرواز خویشتن های بی خویش شده به سوی همزاد آسمانی روح و نفس خویشتن انسانی آنهاست. برای عطار سیمرغ در حالی که به ما نزدیک است از ما دور است. نفوس ناطقه که در هیاکل انسانی است، سایهی اوست که بر عالم نثار کرده است. چیزی که ما با او نسبت و قرابت داریم.
منوچهری ادامه داد: در راه رسیدن به سیمرغ در داستان منطق الطیر هدهد از هفت وادی که در راه است و خطرات راه سخن میگوید، نه آنکه مسیر راه را مشخص نماید. هفت وادی منطق الطیر، مقامهای روحانی است. یا آنچه که در اخلاق پیشینیان فضیلت می گفتند. وادی اول طلب، دوم عشق، سوم معرفت، چهارم استغنا، پنجم توحید، ششم حیرت، هفتم فقر و غناست. در پایان سی مرغ مهذبی که در پای در کوه سیمرغ می گذارند،می فهمند که خود سیمرغ اند. اینکه سیمرغ هر یک از آنان و همه آنان است. در منطق الطیر یگانگی آغازین که به سبب جدایی و واگرائی، به بیگانگی بدل شده بود، در پرتو این خودشناسی عرفانی دوباره به یگانگی میپیوندد.
منوچهری در قسمت پایانی سخنان خود در شرح نتایج گفت: مقامات پرندگان را می توان رساله ای در اخلاق عمومی دانست که تم اصلی آن این است: هریک از ما با همدیگر می تواند بهترینِ خویش بشود. به همین سیاق، فرهنگ ها می توانند از طریق پیمودن راه با همدیگر به خویشتن ایده آل خود تبدیل شوند. مانند سی مرغ که از طریق همگرائی در غایت سفر «سیمرغ» شدند، فرهنگها با همگرائی کمال خویش را در سیمرغ خواهند دید. منطق الطیر عطار در زمانه و زمینهی نزاع فرهنگها زاییده شده است. بهکارگیری الگوی عطار برای همگرایی میان فرهنگی بسیار قابل اعتناست. در این روایت هر پرنده خصلتی بشری یا نوعی فرهنگ است. عشق و دوستی سنخ و مرامی برای همگرایی است. تجربه تحول معنوی نیز حرکتی از واگرایی به سوی همگرایی است.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است