آفتاب
یادداشت مهمان

نسبت روابط عمومی و تبلیغات تئاتر با مخاطب/ زنگ خطر زده شد

نسبت روابط عمومی و تبلیغات تئاتر با مخاطب/ زنگ خطر زده شد

بهروز خرم بازیگر و کارگردان تئاتر و فیلمساز درباره نقش روابط عمومی و تبلیغات در یک گروه هنری و معضلات و مشکلاتی که در این حوزه وجود دارد، یادداشتی منتشر کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، بهروز خرم بازیگر و کارگردان تئاتر در یادداشتی درباره نسبت روابط عمومی و تبلیغات در تئاتر با مخاطب و معضلاتی که در این حوزه وجود دارند یادداشتی منتشر کرده است.

در این یادداشت می خوانید:

«اکنون به عنوان یک اصل اساسی در حوزه های هنری علی الخصوص شاخه هایی از هنر که مستقیما با عموم مردم مرتبط است و به آنها فروخته می شود مانند سینما و تیاتر و موسیقی، پذیرفته شده که گروه های هنری برای رسیدن هر چه بهتر به مقاصد خود اعم از مادی و معنوی نیازمند ایجاد حسن رابطه و درک متقابل و توسعه‌ تفاهمات با یکدیگر، رسانه‌ها و مردم هستند.

قبل از آنکه به جایگاه و صحت عملکرد برخی افرادی که در حوزه‌ روابط عمومی، تبلیغات و رسانه با عناوین شغلی مختلف، غیرکارشناسانه و دل به خواه مشغول به کارند بپردازیم بهتر است نگاهی کلی به تعاریف و وظایف این تخصص ها از منظر آکادمیک داشته باشیم.

در تعریف کلیِ شرح وظایف روابط عمومی آمده است: مهمترین وظیفه‌ روابط عمومی، شناخت افکار عمومی و نفوذ در آن برای جلب رضایتِ توقعات ایشان است.

طبعا این وظیفه، مجموعه‌ای از فعالیت‌های ارتباطی است که تحت عناوین ارتباطات امور فرهنگی و نمایشگاهی، انتشارات، سنجش افکار، پژوهش و برنامه‌ریزی دسته‌بندی می‌شوند که هر کدام تعاریف خود را دارند و ورود به آنها در این مقال نمی گنجد.  

اینکه در حال حاضر مسئولان روابط عمومی حوزه تئاتر چقدر به گستره‌ فعالیت‌های این بخش و حقوق و تکالیف خویش مشرف‌اند و اینکه تا چه میزان جایگاه مناسب و نقش راهبردی روابط عمومی به معنای عام آن برای سفارش دهندگان امور که در اینجا می تواند کارگردان تئاتر باشد محرز است موضوعی است که به آن خواهیم پرداخت.

واحد روابط عمومی به لحاظ جایگاه تشکیلاتی می‌بایست مستقیم زیر نظر عالی‌ترین مقام گروه یعنی کارگردان تئاتر فعالیت کند و از او برای اعمال رویه‌ کلی فرمان و قدرت بگیرد. اگر این جایگاه در یک گروه هنری و یا غیرهنری دچار تزلزل و مخدوش است از دو جهت قابل بررسی است. قرار ندادن افرادی با دانش، بینش و منش لازم در جایگاه روابط عمومی و یا عدم اطلاع کافی کارگردان از نقش و اهمیت روابط عمومی.

مسئول روابط عمومی در تئاتر تا کجا می تواند و باید عمل کند؟

سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی مشخص برای پیگیری اهداف، تدوین تقویم جامع کلیه‌ امورات اثر از ایده تا اجرا، انعکاس فعالیت‌ها و معرفی شایسته‌ محصول هنری به مخاطبان، رسانه‌ها و جامعه، گردآوری و تحلیل دیدگاه ها و نظرات، انتقال آنها به گرداننده‌ اثر، حضور و مشارکت در جلسات تمرین، تدارک تمهیدات و تسهیلات لازم برای مخاطب و اطلاع‌رسانی صحیح، ایجاد حسن‌ ارتباط با مطبوعات، خبرگزاری ها و فضاهای شخصی- مجازی، تدوین و اجرای طرح جامع تبلیغات، فضاسازی محیطی، طراحی و تولید بسته‌های تبلیغاتی، تولید و سفارش آگهی‌های تلویزیونی، تدوین ملزومات گرافیکی از پوستر و بروشور تا حتی نشریه و نمایشگاه عکس، ایجاد بستر نقد و بررسی آثار از جانب صاحب‌نظران و مخاطبان و تمام اینها در بستر خلاقیت و طراحی فعالیت‌های جدید از جمله وظایفی است که فردی در مقام مدیر روابط عمومی در یک گروه هنری (سینمایی- تئاتری) طبعا باید به آنها رسیدگی و نظارت کند. بنابراین تعامل جدی با گروه طراحان اثر از جمله گرافیست، صحنه و لباس، گریم، عکس و فیلم از ملزومات موفقیت روابط عمومی است.

در کنار آشنایی با وظایف، یک کارشناس یا مسئول روابط عمومی خبره و مسلط دارای ویژگی‌هایی در دو دسته‌ اکتسابی‌ (اصلی) و ذاتی‌ (فرعی) است. ویژگی‌های اکتسابی شامل مهارت‌های علمی و تحصیلات، مسئولیت اخلاقی، اطلاعات عمومی و به‌روز، قدرت نویسندگی، آشنایی با کلیات مدیریت، روانشناسی، هنر و خلاقیت، قوه‌ تحلیل و از همه مهمتر «ایمان به حقانیت افکار عمومی و مخاطب» است. ویژگی‌های عمومی نیز شامل هوش بالا، کنجکاوی، سرزندگی، ظاهر مناسب، انگیزه‌مندی، مثبت اندیشی، صداقت و حاضرجوابی، خلوص و... است.

این که تا اینجای سخن، مراتب سنخیت و همگونی این مشخصات با افرادی که در فضای تئاتر ایران فعالیت هدفمندی در این حوزه دارند چه میزان است با هنرمندانی که تجربیات موفق و ناموفقی از همکاری های خود دارند.

مسأله‌ مهم دیگری که به نظر نیازمند بررسی و تدقیق است اختلاط معانی و کارکرد مسئولیت‌هاست. متخصصان حوزه‌ ارتباطات نیک می‌دانند که در معنا و اجرا بین تبلیغات و روابط عمومی افتراق زیادی است.

کارکنان روابط عمومی با حرکت به سمت تبلیغات از «ارتباطات مشارکت‌آمیز» به سمت «ارتباطات سلطه‌آمیز» گام برمی‌دارند، همچنان که از فلسفه‌ روابط عمومی که مردمداری است، دور می‌شوند.

جی.ای.گرونیک نظریه‌پرداز معاصر، روابط عمومی را مدیریت بین یک گروه و کسانی می‌داند که با آن سر و کار دارند. در واقع این بدان معناست که امر روابط عمومی یک جریان دو طرفه و رفت و برگشتی است که مخاطب در برنامه‌ریزی‌های گروه سهیم می‌شود. اطلاع‌رسانی به مردم و اطلاع‌یابی از آنان، تحلیل نقطه نظرات مخاطبان، حمایت از مخاطبان با ابزارهای ارتباطی نوشتاری، گفتاری، دیداری و شنیداری سهم عمده‌ای از عملیات کارکنان روابط عمومی‌هاست در حالیکه در انواع تبلیغات که به آنها اشاره خواهیم کرد، مهمترین ویژگی، نادیده گرفتن نقش مخاطب است. در تبلیغ سعی می شود تفکر، سلیقه و اراده‌ مخاطب به سوی اثر جلب شود و عقاید بر آنها تحمیل شود.

البته نباید کلیت تبلیغات را امری غیراخلاقی یا دروغین تصور کرد چنانکه برخی آن را مترادف با پروپاگاندا به معنای فریب و تحریف یا جنگ روانی و شستشوی مغزی می دانند و در واقع پروپاگاندا را دارای بار معنایی منفی و نادرست می‌دانند.

تبلیغات با اهداف متفاوت درصورت های هیجانی، وحدت بخش، مفید، خاکستری و سیاه قابل ارایه به مخاطب‌ هستند.

اگر بخواهیم با مثال انواع تبلیغات را در فضای هنری کشور تشریح کنیم مثلا؛ معرفی اولیه‌ی یک اثر که همواره با تمرکز بر عنصر جاذب و کلیدی آن انجام می شود یک نوع تبلیغ هیجانی است که مخاطب را به سمت آن هدف معین هدایت می کند. به عنوان مثال استفاده تبلیغاتی از نام چهره‌هایی که در مراسم افتتاحیه یک اثر حضور خواهند داشت.

در تبلیغات وحدت بخش هدف منفعل کردن مخاطب است. تمرکز بر تعدد اخبار و بمباران تبلیغاتی، برای مخاطب منفعل انتخاب می کند که آخر هفته به دیدن کدام نمایش در کدام سالن برود؟!

در صورتی که در تبلیغات منبع مشخص باشد و اطلاعات ارسالی گروه تبلیغات صحت داشته باشد، اعتباری نزد مخاطبان ایجاد خواهد شد و در واقع این نوع تبلیغ، تبلیغ مفید قلمداد می‌شود که متاسفانه با ازدیاد منابع غیررسمی رسانه‌ای مثل وبسایت‌های شخصی و فضاهای متکثر و غیرقابل اعتماد مجازی مثل صفحات اینستاگرام و کانال‌های تلگرامی و ... درصد خیلی کمی از این نوع تبلیغ را می توان یافت که قابل اعتماد و استناد باشند.

تبلیغ خاکستری، نوعی از تبلیغات است که منابع و اطلاعات منتشره نه قابل اعتمادند و نه کاملا دروغین. مثلا گروهی برای انعکاس وضعیت مطلوب فروش و استقبال مخاطبان از اجرای یک تئاتر اغراق می کنند و یا به قولی از تماشاگرنماها برای پر کردن صندلی های خالی سالن هایشان استفاده می کنند اما سطح و درصد اطلاعات نادرست منتشر شده کمتر از نصف اطلاعات صحیح است.

در تبلیغات سیاه نیز هدف گروه مشخصا انتشار اخبار و اطلاعات نادرست، ساختگی، کذب و نیرنگ آمیز است که متاسفانه باید گفت میزان این نوع تبلیغات در فضای مه آلود فضای موجود تئاتر رو به افزایش است و نیازمند اعلان زنگ اخطار! رواج تبلیغات سیاه به واسطه‌ دلالان عرصه‌ تهیه و تبلیغات تئاتر با عناوین و مسئولیت‌های بزک شده و غیرکارشناسی، همان انگیزه‌ای است که به نوشتن این نگاره منجر شد.

اینکه از اساس ما برای ترویج اثر هنری و دعوت از مردم برای ارتباط با آثار به چه نوعی از ارتباطات نیازمندیم، بحث مفصلی است و نیازمند گفتمان صاحب نظران و بررسی‌های علوم و تجربیات روز جهان، اما آنچه مشخص است نسبت محترمانه ای است که باید بین هنر با پایه های مفهمومی و اجرایی‌اش و مخاطب برقرار شود. قطعا مقاومت قشر فرهیخته عرصه‌ هنر در تبدیل نشدن صحنه‌های تئاتر به بازار سودجویانی که وسیله برایشان توجیهی است در رسیدن به هدف تا حد زیادی کارگر بوده است اما آیا این پایگاه و جایگاه انسانی و قدسی حفظ خواهد شد؟»

کد N1747714

وبگردی