به گزارش خبرنگار ایلنا، جکسون پولاک با نام کامل پال جکسون پولاک در شهر کودی واقع در شمال غرب ایالت وایومینگ به دنیا آمد و در اسپرینگز، نیویورک در یک سانحهٔ رانندگی کشته شد.
او نوجوانی را در کالیفرنیا گذراند و همانجا درسهای مقدماتی هنر را فراگرفت. در سال ۱۹۲۸ شروع به تحصیل نقاشی در هنرستان هنرهای دستی در لسآنجلس کرد. در پاییز ۱۹۳۰ پولاک راهی نیویورک شد و در آنجا زیر نظر توماس هارت بنتون در انجمن دانشجویان هنر به تحصیل پرداخت. بنتون او را از همه نظر در مسیر پیشرفتش ترغیب و تشویق کرد.
پولاک در اوایل دهه ۱۹۳۰ با نقاشیهای دیواری «خوزه کلمنته اوروسکو» و «دیهگو ریورا» آشنا شد و آنها را تحسین کرد. هرچند که او بهطور گسترده به سرتاسر ایالات متحده سفر کرد، اما بیشتر عمر خود را در نیویورک گذراند. در سالهای ۱۹۳۳–۱۹۳۱ در اتحادیهٔ هنرآموزان نیویورک به تحصیل نقاشی و مجسمهسازی پرداخت. او با نقاشان مکزیکی، ریورا و سیکیروس تماس برقرارکرد و از ۱۹۳۷ بهطور متناوب به روانکاوی یونگ روی آورد.
او در سال ۱۹۴۳ مدت کوتاهی به عنوان مرمتکار موزه نقاشی غیرواقع بینانه (نمونه اولیهای برای موزه گوگنهایم کار کرد. اواخر همان سال پکی گوگنهایم قراردادی را با او منعقد کرد که تا سال ۱۹۴۷ به طول میانجامید و به او اجازه میداد تا تمام وقت خود را به نقاشی اختصاص دهد.
پولاک اولین نمایشگاه انفرادی خود را در سال ۱۹۴۳ در گالری هنر این قرن گوگنهایم در نیویورک برگزار کرد. در اواسط دهه ۱۹۴۰، پولاک با شیوهای کاملاً انتزاعی نقاشی میکرد و خود را از محدودیتهای سهپایه نقاشی و عمود قرار دادن بوم آزاد کرده و بوم را بدون جهت و حالتی، بر روی زمین قرار میداد. در سال ۱۹۴۷ سبک قطرهای او با بکار بردن چوب، ماله، یا چاقو برای چکاندن و پاشیدن رنگ روی بوم و همچنین ریختن رنگ بهطور مستقیم از قوطی آن به وجود آمد. مفاهیم سورئالیست نقاشی ناخودآگاه و خودکار یادآوری روش قطرهای پولاک است که آن را نقاشی کنشی نیز مینامند. سبکی که انقلابی بالقوه برای هنر معاصر تلقی شد و منجر به توسعه بیشتر هیجاننمایی انتزاعی گردید و پولاک از این طریق آثاری درهم پیچیده و باطراوت آفرید.
در حقیقت جکسون پولاک اولین نقاشی بود که استفاده از قلمو را رها کرده و بهطور مستقیم رنگ را روی اثر میپاشید. او برای اینکه بتواند نقاشی کند به الکل روی آورد و گرچه الکل به او کمک میکرد تا آثارش را خلق کند اما همین الکل بلای جانش شد و درحالیکه در مصرف الکل زیادهروی کرده بود تصادف کرد و جانش را از دست داد.
جالب اینجاست بیشتر نقاشانی که مثل پولاک آبستره اکسپره سیونیسم را تجربه میکردند یا در دام مخدرها میافتادند یا معتاد به الکل. در مورد جکسون پولاک همیشه نظرات متفاوت بوده بهطوریکه برخی وی را پرشور و پرحرارت توصیف کردهاند و برخی دیگر معتاد و الکلیاش نامیدهاند.
جکسون پولاک سبک آبستره اکسپرسیونیسم کار میکرد. هیجاننمایی انتزاعی یا اکپرسیونیسم انتزاعی شیوهای است که در سال ۱۹۱۲ از اکپرسیونیسم و با انتشار مجله «سوار کار آبی» ایجاد شد. پیشوایان این مکتب واسیلی کاندینسکی، پل کله و فرانتس مارک در مونیخ بودند.
در واقع این سبک نتیجه بر خورد طیفهای مختلف هنرمندان مهاجر (به دلیل جنگ در اروپا) و بومی در نیویورک بود. این جنبش سبک آمریکایی است که موجب پیشتازی نیویورک از پاریس به عنوان مرکز هنر جهانی شد. این هنرمندان بیش از آنکه مصلحان انقلابی باشند، آرمانگرایانی بودند که، بیش از جهان ملموس خویش، دغدغه مفاهیم کلی را داشتند.
مهمترین اثر پولاک اثری است با عنوان «دیواری» که در سال ۱۹۴۳ کشیده شده بود. پولاک به برادرش گفته بود این نقاشی را در تابستان ۱۹۴۳ کشیده اما متخصصان معتقدند برادر وی درست متوجه منظور او نشده و با توجه به رنگهایی که روی هم گذاشته شده، تابلو باید ظرف ۲۴ تا ۳۶ ساعت کشیده شده باشد. در همین محدوده زمانی و در سال ۱۹۴۲ پولاک نقاشیهای فیگوراتیو-آبستره دیگری نیز کشیده که «زن-ماه» و «فیگور الفبایی» ازجمله آنها هستند. با این حال «دیواری» مهمترین کار او از این منظر محسوب میشود.
این نقاشی در سال ۱۹۷۳ از مکانی که در آن نگهداری میشد خارج شد. نگهداری نادرست موجب آسیب رسیدن به تابلو شده بود و به همین دلیل عملیات ترمیم دقیقی برای نجات آن صورت گرفت.
این نقاشی در ابعاد ۲. ۴ متر در نزدیک ۶ متر روی بوم کشید شده است.
جکسون پولاک که متولد سال ۱۹۱۲ بود، در سال ۱۹۵۶ بر اثر تصادف رانندگی کشته شد.
«نقاشی دیواری روی زمینه قرمز هندی» نقاشی رنگ روغن بزرگ و نامداری از این هنرمند است که در ابعاد ۱۸۳ سانتیمتر × ۲۴۴ سانتیمتر در سال ۱۹۵۰ کشیده شده و در سال ۱۹۷۰ توسط فرح پهلوی خریداری شد و اکنون در موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری میشود. این نقاشی گرانبهاترین اثر این موزه و به گمانی، باارزشترین اثر پولاک در جهان است این اثر آخرین بار ۲۵۰ میلیون دلار ارزشگذاری شده است.
این نقاشی در سال ۲۰۱۱ برای نمایش به ژاپن قرض داده شد. پس از بازگشت، اداره گمرک ایران این اثر را به خاطر بدهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن اداره برای مدتی توقیف کرد.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است