آفتاب

‌نشست دوم نقد "نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت" برگزار شد

‌نشست دوم نقد "نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت" برگزار شد

‌نشست دوم نقد و بررسی نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت عبدالکریم سروش شامگاه سوم خردادماه در مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد برگزار شد.

به گزارش ایسنا – منطقه خراسان، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی طالقانی - استاد حوزه علمیه مشهد - در این نشست عقیده خود را این‌گونه بیان کرد: عبدالکریم سروش در کتاب قبض و بسط، در صورت‌بندی دعاویش موفق نبوده، و حاصل کار سخت آشفته و مغشوش است، تا حدّی که اساساً روشن نیست چه می‌گوید.

طالقانی همچنین گفت: سروش در این مقالات دو دسته ادعا دارد؛ یکی در ساحت معناشناسی و دیگری در ساحت معرفت‌شناسی. ادعاهای معرفت‌شناختی او، در واقع ادعای یک نحوه رابطه (relation) میان دو طرف (relata) است. اما بیان وی در توضیح این رابطه و اطراف آن کاملاً مغشوش و آشفته است. در حالی که در ابتدای مقالات قبض و بسط، به نظر می‌رسد که نویسنده قصد دارد از یک یا چند رابطه میان دو طرف معیّن (دانسته‌های پیشین و دانسته‌های پسین) سخن بگوید، اما در ادامه و در مقام توضیح و بسط ایده خود، پای طرف‌های متعددی را به میان می‌آورد که قابل ارجاع به هم نیستند، و بنابر این آنچه که در آغاز به صورت یک ادعا جلوه می‌کرد، عملاً به چندین و چند ادعا تبدیل می‌شود. او علاوه بر دانسته‌ها، فهم، معرفت، علم، آگاهی، یقین، درک، استنباط، تحلیل، اندیشه، گزاره‌ها، مفاهیم، رشته‌های علمی، و معارف محقق و موجود را اطراف رابطه معرفی می‌کند. این تعابیر مترادف نیستند و نمی‌توان آنها را به جای هم به کار برد، هرچند برخی از آنها در بیان عامیانه و زبان کوچه به جای هم به کار روند.

عضو هیات علمی مرکز تخصصی آخوند خراسانی ادامه داد: متأسفانه در مقام توضیح خود رابطه هم شبیه این مشکل وجود دارد، و عملاً دامنه دعاوی را دو چندان می‌کند. نویسنده علاوه بر دو نوع رابطه‌ای که در آغاز مقالة اول قبض و بسط طرح کرد، یعنی رابطه‌های طرد و حذف و ترکیب، از هشت نوع رابطه دیگر سخن به میان آورده است: منطقی تولیدی، روش‌شناختی، تولیدی مصرفی، مساله آفرینی، معرفت‌شناختی، دیالوگی (صص425-426)، وام دادن (ص418) و کامل (ص374). این روابط هم رابطه‌های مختلفی هستند؛ یک نوع نیستند. بنابر این ادعای ایشان از یک ادعا به چندین و چند ادعا تبدیل می‌شود.

استاد حوزه علمیه مشهد افزود: روشن نیست نویسنده هر یک از این روابط دهگانه را میان کدام گروه از طرف‌های چندین و چندگانه برقرار می‌داند. میان تمام آنها؟ اگر میان برخی، میان کدامها؟

طالقانی با بیان اینکه بدون صورت‌بندی دقیق دعاوی نمی‌توان انتظار کار جدّی فلسفی داشت، افزود: نویسنده در آخرین صفحه از مقاله سوم موانع فهم، یعنی در پایان تمام توضیحات روشنگرانه خود پس از برشمردن شش نحوه از انحاء ارتباط میان علوم، می‌گوید: «... و اصل ترابط کلی و تحول متقابل و مستمر علوم، تایید می‌گردد.» که عطف توضیحی «تأیید می‌گردد» که موضوعی معرفت‌شناختی است، بر «انحاء ارتباط» که موضوعی متافیزیک است، خلط متافیزیک و معرفت‌شناسی را پیش چشم می‌آورد، خلطی که از هیچ اهل فنّی انتظار نمی‌رود.

این دانش‌آموخته فلسفه تحلیلی با بیان اینکه این شیوه طرح دعاوی که در بیشتر مواضع با چاشنی غلیظی از تعابیر شاعرانه و استعاری همراه بوده است، موجب سردرگمی خواننده حق‌طلب و اهل فن شده، افزود: منتقد وظیفه‌ای برای صورت‍‌بندی نظریه ندارد، و این وظیفة ارائه‌دهنده است که مدعیات خود را به روشنی صورت‌بندی کند. اگر این کار انجام شده بود منازعات فرهنگی در این باب به شدت کاهش پیدا می‌کرد.

عضو هیات علمی مرکز تخصصی آخوند خراسانی با بیان اینکه متأسفانه تاکنون نه تنها صورت‌بندی دقیقی از ادعای نویسنده قبض و بسط ارائه نشده، که حتی به نظر می‌رسد تلاش برای این کار بیهوده و اتلاف عمر است، گفت: تقریر ابتدایی و سطحی ادعا چندان نسبتی با ادعای روابط فوق میان دانسته‌ها و فهم‌ها و معارف ندارد و چنین است:

1) تمام معارف دینی مبتنی بر معارف غیردینی است.

2) هر تغییری در معارف غیردینی الزاماً به تغییر در معارف دینی منجر می‌شود.

3) معارف غیردینی تغییر می‌کند.

طالقانی با بیان اینکه نویسنده شبیه این بیان را در مقام جمع‌بندی دعاوی خود آورده و آن را «قلب مدعای قبض و بسط» خوانده است (ص347) افزود: آقای سروش هر یک از دعاوی سه‌گانه را «اصل» نامیده: اولی را «اصل تغذیه و تلائم» و سومی را «اصل تحول»، که البته تغذیه رابطه‌ای نامتقارن و از یک طرف به طرف دیگر است (یکی تغذیه می‌کند و دیگری تغذیه می‌شود)، در حالی که تلائم رابطه‌ای متقارن و دوسویه است، و لذا دو ادعاست و نه یک ادعا.

استاد حوزة علمیه ادامه داد: نویسنده اصل اول را مبنا و بیان اصل دوم شمرده است، و گمان می‌کند که: اگر الف مبتنی بر ب باشد، یا متأثر از آن باشد، پس هر تغییری در ب الزاماً به تغییری در الف می‌انجامد؛ در حالی که این تلقّی نادرستی است. سایة کبوتر متأثر از خود کبوتر است و وابسته به آن است اما هر تغییری در کبوتر، مثلاً تغییر در امعاء و احشاء یا دهان او به تغییر در سایه منجر نمی‌شود، و یا سقف‌ها بر دیوارها و ستون‌ها استوار می‌شوند و مبتنی بر آنها هستند، اما می‌توان با استفاده از ستون‌های کمکی، بدون ایجاد هیچگونه تغییری در سقف، دیوارها و ستون‌ها را کاملاً تغییر داد.

وی اضافه کرد: نتیجه منطقی ادعای دوم و سوم این است که:

4) معارف دینی تغییر می‌کند.

بنابر این استدلال، نتیجة قهری تغییر معارف غیردینی، تغییر معارف دینی است، چه ما بدانیم و چه ندانیم. خود نویسنده هم در صفحة 370 گفته است که: «توازن و تناسب و تبادل میان آن دو به آگاهی و اختیار عالمان دین احتیاج نداشته است.» اما نکتة مهم این است که مشکل همیشگی بیان سروش اینجا هم هست: ابهام! مراد از «معارف غیردینی» که طبق ادعا تغییر می‌کند، چیست؟ مدعای اصل تحول چیست؟ آیا باورها غیردینی عالمان دینی تغییر می‌کند یا باورهای غیردینی عالمان غیردینی تغییر می‌کند؟ و یا آنکه رشته‌های معرفتی غیردینی تغییر می‌کند؟ آیا تغییر رشته‌های معرفتی غیردینی، لاجرم به تغییر رشته‌های معرفتی دینی می‌انجامد، چه عالمان دین آگاه باشند و چه ناآگاه؟ این چه معنایی دارد؟ و یا آنکه تغییر باورهای غیردینی عالمان غیردینی الزاماً به تغییر باورهای دینی عالمان دینی می‌انجامد؟ این هم که معنای محصلی ندارد. پس گویا مراد این است که تغییر باورهای غیردینی عالمان دینی الزاماً به تغییر باورهای دینی آنها می‌انجامد. به نظر می‌رسد ایدة اصلی سروش که در پیچ‌ و تاب‌های بیانی او گم شده است، همین است. این ایده را می‌توان به این نحو صورت‌بندی کرد:

وی افزود: هرگونه تغییر در مجموعه باورهای غیردینی یک عالم دینی، الزاماً و ضرورتاً به گونه‌ای تغییر در مجموعه باورهای دینی همو می‌انجامد. اگر این صورت‌بندی درست باشد، بالاخره ما موفق شده‌ایم که ادعای کانونی قبض و بسط را دریابیم! در جلسه آینده علاوه بر بررسی این ادعا، به بررسی استدلال‌های سروش بر این ادعا می‌پردازیم.

کلاس کلام جدید از دوره‌های آموزشی مجمع عالی حکمت اسلامی شعبه مشهد می‌باشد که در طی جلسات گذشته آن ضمن اشاره به تعریف علم کلام و تمایزات آن از الهیات و فلسفه دین به مراد از جدید بودن آن پرداخته شده و به پیشینه و سیر تطور الهیات جدید مسیحی اشاره شده و در نهایت به نقد و نظر مباحث کلام جدید در ایران از جمله قبض و بسط پرداخته شده است.

انتهای پیام

کد N835602

وبگردی