آفتاب
گزارش مهر/

لغزش دستان جوهری شاعر در مکانیکی های همدان/ "عرفان" زمان و مکان ندارد

لغزش دستان جوهری شاعر در مکانیکی های همدان/ "عرفان" زمان و مکان ندارد

همدان - خبرگزاری مهر: حس گنگی است وقتی در میان خیابانی که اطرافش پر از مغازه های صافکاری و خدماتی خودرو است، چشمت به مغازه ای بیفتد که دنیای ساکت درونش حرف از فرهنگ و کاغذ و جوهر می‌زند.

به گزارش خبرنگار مهر، علی رحیمیان متخلص به «شرر»، این مغازه را بعد از 35 سال هنوز حفظ کرده است و با این که روزنامه و مجله نمی‌خواند، اخبار تازه را هر روز در همین مغازه از اهالی ادب همدان جویا می‌شود.

شرر در نیمه فروردین سال 1328 خورشیدی در محله‌ بنه بازار همدان متولد شد و معاشرت و هم نشینی با شاعران و ادیبان شهر و شرکت در انجمن‌های ادبی، ذخیره ای ارزشمند از دانش شعر و گنجینه ای نفیس از دریای معرفت را برای او به ارمغان آورده است.

او پیش از آن که شاعر باشد، عارف است و عشق و علاقه‌  او به عرفان در غزل‌هایش مشهود است، شرر چند دفتر شعر آماده‌ چاپ دارد که هنوز آن‌ها را منتشر نکرده اما آثار به چاپ رسیده‌ اش کم نیستند و جلد اول کتاب «نغمه‌هایی از دامنه‌  الوند» که دو بار به چاپ رسیده از جمله آنهاست.

چاپ اول در سال 1364 و چاپ دوم در سال 1382 توسط انتشارات سپهر دانش همدان و جلد دوم کتاب «نغمه‌هایی از دامنه‌ی الوند» نیز در سال 1383 چاپ و توسط انتشارات سپهر دانش همدان منتشر شده است.

این شاعر متواضع در فضای ساده و صمیمی مغازه کاغذ و مقوا فروشی‌اش با یک کاسه نخودچی و کشمش خوشمزه و یک دنیا خلوص به یاد ماندنی پذیرای ما شد و در میان انبوه کاغذهای کهنه خوشنویسی شده و عکس‌های قدیمی که به در و دیوار مغازه چسبانده بود؛ از شعر امروز و شاعران دیروز سخن گفت.

وی در ابتدا در  پاسخ به این سئوال که یک مغازه کاغذ و دفتر فروشی در میان راسته مکانیک‌ها و صافکارها! شما اول اینجا بودید یا این‌ها؟ گفت: زمانی که به اینجا آمدیم 2 نفر مغازه دار بودیم، من اینجا دفتر سازی داشتم و مصالح فروشی روبرو هم به کارش ادامه می‌داد، اما با توجه به هجوم مهاجر به شهر همدان و نبودن مکان دیگری برای امرار معاش و درآمد، اینجا هم مثل سایر مکان‌های شهر دست‌خوش تغییر شد و من هم با گذشت سن و سال، دفتر سازی را در حاشیه کارم قرار دادم و به فروش لوازم اولیه ای مانند کاغذ و مقوا روی آوردم.

رحیمیان با بیان اینکه 35 سال است که فقط در خدمت این صنف بوده و کار فرهنگی را دوست دارم اظهار داشت: امروز با توجه به امکانات مختلف، دیگر بُعد زمان و مکان مطرح نیست و با توجه به ریشه ای که من در این صنف داشتم و محبتی که دوستان دارند هر جا باشم با من در تماس هستند.

این شاعر گرانقدر در مورد چگونگی آشنائی خویش با شعر بیان نمود: این بحث دو جنبه دارد. یکی به آشنایی با شعر برمی گردد و دیگری مسئله‌ شعر گفتن چراکه از دوران طفولیت با شعر آشنا شده و از سال 55 به سراغ شعر گفتن رفتم و از آن زمان تاکنون کمتر شاعری در همدان بوده که به خدمتش نرفته‌ و کسب فیض نکرده باشم.

وی با بیان اینکه شعر گفتن هنری نیست که فردی بخواهد به آن میل پیدا کند، گفت: اگر شعر را هنر بدانیم، متوجه می‌شویم همه هنرها اکتسابی هستند ولی شعر ذاتی است چراکه افرادی هستند که 50 سال به محافل ادبی می‌آیند و می‌روند اما هنوز شاعر نشده‌اند اما سایر هنرها را می‌توان با تمرین یاد گرفت،  شعر چشمه ای است که باید از درون فرد بجوشد.

رحیمیان که اشعار خود را بیشتر در قالب غزل سروده است در مورد شعر نو اظهار داشت: قبل از پیدایش شعر نو ما چیزی غیر از شعر کهن نداشتیم ضمن اینکه بنده قائل به این مسئله هستم که چگونگی بیان کلام برای انتقال پیام فرقی نمی‌کند بلکه باید دید مستمع چه پیامی از شعر دریافت می‌کند و مهم همان پیام است؛ فارغ از اینکه سبکی را دوست داشته باشیم یا بخواهیم سبکی را کنار بگذاریم، گاهی دانه‌ مطلبی در حصار و قالب شعر کهن نمیگنجد. قالب، فراخ دستی را از شاعر می‌گیرد اما در شعر نو میدان برای تاخت و تاز باز است و چارچوب و محدودیتی نیست.

وی افزود: در شعر کهن گاهی گردش قلم نه آن طور که شاعر می‌خواهد بلکه آن طور که قالب حکم می‌کند اتفاق می‌افتد.

وی ادامه داد: اگر کسی در محیط ماشینی امروز قلمش چرخید و درد اجتماع و عرفان را به زبان آورد، کمتر از حافظ نیست هرچند ممکن است تا ابدالدهر به مقام حافظ نرسد اما با وجود زندگی و محیط گرفته‌ امروز، شاعر این دوره هم با این همه مشکلات، حرف دارد.

وی با بیان اینکه شعر غذای روح من است و روح هیچ وقت نمی‌تواند گرسنه بماند، گفت: شاید کسانی با موسیقی روح خود را ارتزاق می‌کنند، افرادی با کوه رفتن و دیگران با هنرهای دیگر ولی هیچ چیز مانع از پویایی و لذت شعر برای شاعر نمی‌شود. در خوشی‌ها و گرفتاری‌ها هم شعری هست که بگویی و راحت شوی.

وی که تاکنون علاقه ای به چاپ آثار خویش نداشته است و آثارش از سوی دیگران چاپ شده، گفت: نمی‌خواهم این کار را انجام دهند زیرا به ما آموخته‌اند که افراد را باید از زبان دیگران شناخت لذا بنده به شخصه چیزی برای گفتن ندارم و اگر در من چیزی هست دیگران باید آن را معرفی کنند.

وی گفت: من هم اگر بخواهم خدمتی بکنم شاعران دیگر را معرفی می‌کنم و در مجموعه شعرهایی که منتشر شد 450 شاعر همدانی را ولو با یک بیت شعر هم که شده معرفی کرده‌ام و البته از اشعار خودم هم آثاری در آن مجموعه‌ها هست.

وی ضمن بیان اینکه بیشتر به سبک خراسانی که به پیدایش سبک عراقی و هندی نیز منجر شده است علاقمندم، افزود: ویژگی سبک هندی بینش اجتماعی آن است و من به این سبک علاقه‌ خاصی دارم و مرحوم صابر همدانی رئیس انجمن همدانی‌های مقیم تهران بود که سبک هندی و عراقی را با هم ادغام کرد و خیلی‌ها دنباله رو او بودند اما متأسفانه بعد از فوت آن‌ها، این نوع غزل از یادها رفت.

رحیمیان در مورد علاقه خود به شاعران همدانی نیز اظهار داشت: در 300 سال گذشته شاعری نیامده که به پای صفاء الحق همدانی برسد، کلیم همدانی هم جزو افتخارات این استان است. سن بنده به آن مقدار نمی‌رسد که در محضر صفای همدانی کسب فیض کرده باشم اما از دست پرورده‌ی او مرحوم دیجوریان چیزهای زیادی آموخته‌ام.

وی در پایان با بیان اینکه دوگونه شاعر داریم و پاره ای شعر می‌گویند که این اشعار به الهامات درونی بر می‌گردد و پاره ای شعر می‌سازند، در مورد تشخیص آنها از هم گفت: گوینده‌  شعر تا نشانی از توحید و ولایت نداشته باشد، شعرش به دل نخواهد نشست چراکه عرفان در ذات همه‌ انسان‌ها هست منتها برای رشد و تعالی باید تلاش کرد.

وی افزود: اگر شناخت و معرفت را از انسان بگیرند، او حرفی برای گفتن ندارد. غیر از علی (ع) در زبان ما نیست و در شعر هم اگر موهبتی باشد بعد از عنایت حق فقط توجه حضرت مولا است. آن وقت شعر عظیم می‌شود و در عظمت شعر همان بس که بزرگ‌ترین استادان دانشگاه‌ها سخنرانی چند ساعته خود را با یک بیت شعر تمام می‌کنند و همه‌ آن حرف‌ها در یک بیت می‌گنجد.

 

کد N131202

وبگردی