برخی نمایندگان مجلس نسبت به غربالگری پروژههای عمرانی با اولویت طرحهای روبه اتمام انتقاد کردهاند.
غلامرضا تاجگردون عضو کمیسیون تلفیق مجلس پیشنهاد جدیدی را برای حل این موضوع ارائه داده است که در گفتوگوی زیر میخوانید.
دولت در لایحه بودجه کاری را انجام داده است که هم خواسته مجلس بوده و هم نگاه دولت است. غربالگری پروژهها با اولویت دهی به پروژههایی که فاصله نزدیک تری تا اتمام و بهرهبرداری دارند، انجام شده است. حقیقت این است که بودجه عمرانی در این لایحه نسبت به بودجه سالجاری 20هزار میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است. از 57هزار میلیارد تومان به 37هزار میلیارد تومان رسیده است.
طبیعی است که برای برخی پروژهها نسبت به سال گذشته بودجه کمتری درنظر گرفته میشود. برخی پروژهها هم که به سمت تکمیل پیش میرود، ممکن است بودجه بیشتری دریافت کنند. البته ممکن است در یک استان با این شیوه اولویتبندی، چند پروژه بودجه کمتری دریافت کنند و چند پروژه دیگر افزایش بودجه داشته باشند. بعد از مشخصشدن وضعیت هر استان، درصورت ناهمگون بودن وضعیت اختصاص بودجه میتوان تغییراتی را اعمال کرد اما رویه دولت مبنی بر اولویتبندی پروژهها نباید بههم بخورد؛ چراکه مبنای غربالگری منطقی و مورد پذیرش همه است. تنها درصورتی که همگونی خاصی در استانها وجود داشت امکان اصلاح در مجلس وجود دارد. هنوز اطلاعات کامل در دست نیست شاید اساسا استانهایی که نمایندگانشان انتقاد کردهاند وضعیت بهتری نسبت به استانهای دیگر داشته باشند.
اگر قرار باشد مبنایی وجود داشتهباشد باید بپذیریم که هر مبنایی میتواند مزایا و معایبی داشته باشد. قطعا اگر پیشنهاد بهتری باشد که وضعیت مساعدتری را برای انبوه پروژههای عمرانی با این منابع، ایجاد کند، مورد بررسی قرار میگیرد. تاکنون پیشنهاد بهتری نسبت به پیشنهاد دولت مطرح نشده است. چند پیشنهاد شنیده شده که چندان کارشناسی نبوده است. باید اطلاعات تکمیل شود و شاخصهای معاونت برنامهریزی نیز آماده شود تا در جلسات مورد بررسی قرار گیرد.
پروژههای ملی را نمیتوان به استانها واگذار کرد. بسیاری از پروژهها ماهیت ملی دارند؛ بهعنوان مثال پروژه آزادراه تهران- شمال را باید به کدام استان واگذار کرد؟ تهران یا مازندران؟ شاید این پروژه اصلا اولویت مازندران نباشد. برقی کردن قطار تهران- اصفهان چطور؟ شهرهای مبدا، مقصد و استانهای مابین این راهها از این طرحها منتفع میشوند و شاید هر کدام نگاه متفاوتی نسبت به آن داشته باشند و از نظر برخی از آنها نسبت به یک پروژه کوچک داخلی هم در اولویت اختصاص منابع نباشند.
باید مغز واحدی اولویت پروژهها را مدیریت کند. نتیجه رهاشدن کار در سالهای اخیر این شده که 3هزار پروژه نیمه تمام روی دست مانده است. اگر کارها سامان داشت و اولویتبندی در کلنگ زنی و توزیع بودجه صورت میگرفت، این موضوع به اینجا نمیرسید. این برنامهریزی و اولویتبندی هم باید در سازمان برنامه انجام شود، چراکه ممکن است هر وزارتخانه دوست داشته باشد تمامی پروژههای زیرمجموعهاش را به سرانجام برساند اما یک مدیریت فراوزارتخانهای میتواند کار اولویتبندی را انجام دهد.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است