به گزارش ایلنا، روبر هربن که در سال 1976 سنتاتین را به فینال جام قهرمانی باشگاههای اروپا رساند، دوشنبه شب در 81 سالگی به دلیل ابتلا به کرونا از دنیا رفت و رسانههای فرانسه دیروز پر از عکسها و گزارشهایی درباره این مربی بود. حدود دو هفته قبل رسانههای انگلیس هم واکنش مشابهی به مرگ نورمن هانتر، مدافع سابق لیدز داشتند.
این روزها مطالب تاریخی در رسانههای ورزشی اروپا تنها به اخبار فوت مشاهیر محدود نمیشود و تعطیلی مسابقات بهانهای شده تا آنها به مرور رویدادهای مهم قدیمی ورزش بپردازند.
غنای آرشیو رسانههای بزرگ جهان زمانی برای ما رشکبرانگیزتر میشود که با وضعیت رسانههای خودمان در شرایط مشابه مقایسه میکنیم. چند روز پیش پنجاهمین سالگرد اولین قهرمانی استقلال در آسیا بود، ولی رسانهها نتوانستند خاطرات این رویداد مهم را با کیفیت مناسبی به هواداران جوانتر ارائه کنند.
گزارشی که درباره این مسابقات بیش از همه بازنشر داده شد مربوط به یک خبرگزاری بود که نتایج استقلال دراین تورنمنت را به اختصار مرور کرده بود، ولی حتی در آن گزارش هم چند اشتباه از جمله نام تیمهای شرکتکننده دیده میشد!
تلویزیون هم به این مناسبت گزارش مناسبی نداشت. آیتم پخششده تصاویر بیکیفیتی بود که از یک شبکه خارجی ضبط شده بود و اگر خیلی دقت میکردید، مشخص میشد که مربوط به یکی از بازیهای قدیمی تیم ملی ایران است نه استقلال!
تلویزیون در همان روزها آیتمی ضعیف و جنجالی پخش کرد که جرقه مشاجرات نسبتاً تندی بین پیشکسوتان استقلال و پرسپولیس شد. در این ماجرا هم رسانهها نتوانستند با ارائه تصویر دقیقی از آن روزها این ابهام را برطرف کنند و به غائله خاتمه دهند.
توالی این اتفاقات ما را با این حقیقت تلخ روبرو میکند که آرشیو رسانههای ورزشیمان چقدر ضعیف است و چقدر نسبت به تاریخ ورزشمان بیتفاوت هستیم. یکی از دلایل این اتفاق میتواند سابقه کمتر رسانههای ورزشی ما باشد.
اکثر روزنامههای ورزشی یا عمومی اروپا مثل اکیپ فرانسه (تأسیس در سال 1900 به نام اوتو-ولو)، گاتزتای ایتالیا (تأسیس در سال 1896) یا دیلی میل انگلیس (تأسیس در سال 1896) قدمتی طولانی دارند، در حالی که عمر روزنامههای ورزشی در ایران تنها به حدود سه دهه میرسد.
با این حال روزنامههای ورزشی ایران از همین سالهای کوتاه فعالیتشان هم آرشیو مناسبی ندارند و برای پیدا کردن یک گزارش، مصاحبه یا عکس معمولاً مجبورند سراغ آرشیو شخصی خبرنگاران یا عکاسان بروند. هرچند هفتهنامههای ورزشی در ایران عمر طولانیتری دارند، ولی وقتی پای مرور رویدادهای تاریخی میرسد دست آنها هم خالی است، وگرنه در چنین مناسبتهایی میتوانستند در رقابت با روزنامهها خودی نشان بدهند و روی کیوسکها خودنمایی کنند.
تلویزیون هم با وجود تشکیلات عریض و طویلش مشکل مشابهی دارد و برنامهسازهای ورزشی این سازمان برای پیدا کردن تصاویر یک مسابقه دهه 60 یا 70 هم دردسر زیادی دارند، چه برسد به اینکه انتظار داشته باشیم گزارشی از جام قهرمانی باشگاههای آسیای 50 سال قبل بسازند.
ضعف آرشیو رسانههای مکتوب و تصویری علاوه بر دلایلی که به آنها اشاره شد، ناشی از نگاهی است که به تاریخ و گذشته بیتوجه است و تنها روی اتفاقات روز تمرکز دارد.
تنها جایگزین رسانهها نقل قولهای خبرنگاران قدیمی یا همان «تاریخ شفاهی» است که چندان قابل استناد نیست و حافظه انسان را نمیتوان با آرشیو مقایسه کرد.
درباره اهمیت تاریخ ورزش و داشتن آرشیو غنی میتوان به طور مفصل صحبت کرد، ولی فعلاً تنها به همین موارد اکتفا کنیم که مرور اتفاقات تاریخی چقدر میتواند جلوی تکرار اشتباهات بعدی را بگیرد و زندگی بزرگان ورزش چقدر میتواند برای ستارههای امروز درسآموز باشد.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است