آفتاب

پشت پرده تلخ استخدام یک دختر

 پشت پرده تلخ استخدام یک دختر

دچار بدبینی و توهم شده بودم و با نگرانی که فکر و ذهنم را تسخیر کرده بود از شوهرم خواستم هر چه سریع تر دختر جوان را از فروشگاه خود اخراج کند. همسرم می گفت این دختر خانم خواهرزاده یکی از دوستانش است و چون مشکل مالی دارد سر کار آمده است. اما گوش من بدهکار این حرف ها نبود.

رکنا: «پریسا» در دایره اجتماعی کلانتری گفت: دو ماه گذشت و من که خیلی نگران زندگی و آینده ام بودم به پیشنهاد یکی از دوستانم که زخم خورده خیانت های همسرش است تصمیم احمقانه ای گرفتم و به شوهرم تهمت رابطه نامشروع زدم.

متأسفانه با این حرف ها آبروی همسرم را جلوی خانواده ام لکه دار کردم و برادرانم که جو گیر و غیرتی شده بودند یک روز بعد از ظهر با عصبانیت به محل کار شوهرم رفتند. آن ها پس از درگیری با شوهرم و کتک زدن او، دختر جوان را نیز با رفتاری بسیار بی ادبانه از فروشگاه بیرون کردند. من با توجه به مشکلاتی که به وجود آمده بود از خانه قهر کردم و ۳ شبانه روز در منزل پدرم بودم.

زن جوان افزود: شوهرم و برادر آن دختر خانم به منزل پدرم آمدند و پس از گفت وگو متوجه شدم این دختر جوان بیماری خونی دارد و چون سایه پدر روی سرش نیست و به خاطر این که کمک خرج خانواده اش باشد تصمیم گرفته است به سر کار برود و... .

با روشن شدن این حقایق دنیا روی سرم خراب شد و از خودم بدم آمد. من همراه شوهرم به خانه آن دختر خانم رفتم. اما هر چه التماس کردم او از اتاقش بیرون نیامد و حاضر نشد ما را ببیند. از شما چه پنهان، من از عاقبت کاری که کرده بودم می ترسیدم و هر روز برای آن دختر دل شکسته پیامک می فرستادم و عذرخواهی می کردم. تا این که او بالاخره در روز ولادت با سعادت حضرت فاطمه(س) به پیامک هایم جواب داد و گفت به احترام این روز بزرگ و به عزت و مقام عزیزترین مادر دنیا، شما را بخشیدم و امیدوارم دیگر نسنجیده و ندانسته درباره کسی قضاوت نکنید.

پریسا گفت: من با شنیدن این حرف ها از خوشحالی بال درآورده بودم و خوشبختانه توانستم با کمک یکی از اقوام که فرد نیکوکاری است شغل مناسبی نیز برای این دختر معصوم در یک شرکت معتبر پیدا کنم و امیدوارم خدا هم مرا ببخشد. الان هم آمده ام تا برای ایجاد سازش و آشتی بین شوهرم و برادرانم مشاوره بگیرم چون همسرم خیلی از دست من و خانواده ام دلگیر و ناراحت است.


کد N2365743

وبگردی