مسأله دیگر اما بعد حرفهای کار است. آیا برای فراگیرترین و تأثیرگذارترین رسانه کشور که بر وجه «ملی» بودن خود اصرار دارد پذیرفتنی است که با کمترین بررسی و تخصص فنی در برنامههای خود موضوعاتی را مطرح کند که اینچنین جامعه و صنایع کشور را درگیر التهاب سازد؟ چرا باید در دستگاهی که بیشترین سهم را از بودجه فرهنگی کشور دارد و علاوه بر آن از صندوق توسعه ملی نیز کمک میگیرد، شاهد بی توجهی به ابتداییترین اصول کار رسانه باشیم؟
منظر دیگر این موضوع میتواند منظر «امنیتی» باشد. سالهاست که به کرات دیدهایم در رسانههای مختلف نشر برخی مطالب و اخبار از سوی دستگاههای ذی ربط با ظن ضد امنیتی بودن و پشت پرده داشتن مواجه میشوند. آیا این ظن صرفاً مخصوص رسانههای کوچک و عموماً بخش خصوصی است یا میتواند شامل نهادهایی چون صداوسیما هم بشود؟ آیا برای انتشار خبری که اینگونه التهابی چند روزه را در کشور رقم بزند و علاوه بر تشویش اذهان عمومی، ضربه اقتصادی هم برای صنایع کشور در پی داشته باشد، نمیتوان ظن اقدام ضد امنیتی داشت؟ از نگاهی دیگر این دست موارد تنها یک چیز را نشان میدهند و آن سوء مدیریت حاکم بر صدا و سیماست. یعنی ارگانی که خود مدام و بیوقفه مشغول نقد بیپروا و عموماً یکطرفه نهادهای دیگر و توزیع برچسب «سوء مدیریت» بین مجموعههای مختلف نظام در قامت یک مصلح کل نشسته است. مسأله این نیست که سوء مدیریت غیر طبیعی است یا جایی جز صداوسیما نمیتوان آن را یافت. مسأله این است که رسانهای که خود در این سطح و با این میزان تأثیر، دچار مشکل سوء مدیریت است بهتر است مدتی هم به جای حملات یکطرفه، وقتش را صرف نقد خود کند. حداقل انصاف چنین حکم میکند.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است