ایرنا: روزهای پایانی آخرین ماه پاییز، زادروز شاعران بسیاری است اما سه شاعر شگفتانگیز، در این میان، عشق، اندیشه و دغدغههای اجتماعی را با هم گره زدهاند.
این هفته به مناسبت تولد سه شاعر و نویسنده صاحب نام، سری به قفسه شعرهای کتابفروشی و کتابخانه میزنیم.
روح آزادِ آقای معلم
۱۸ آذر، ۱۳۱۲، محمود مشرف تهرانی پا به جهان گذاشت. او به نام م.آزاد، تخلصی که برای خود انتخاب کرد، شناخته میشود. مشرف تهرانی، معلم بود و با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان نیز همکاری کرد و برایشان قصه و شعر نوشت.
م.آزاد از شاعران شعر سپید و از دوستان احمد شاملو به شمار میرفت و نخستین اثرش را نیز با یادداشتی از شاملو منتشر کرد.
مجموعه اشعار این شاعر، توسط نشر نگاه در ۵۵۰ صفحه منتشر شده است.
بخشی از کتاب:
بی تو خاکسترم
بی تو ای دوست
بی تو تنها و خاموش
مهری افسرده را بسترم
بی تو در آسمان اخترانند
دیدگان شررخیز دیوان
بی تو
نیلوفران آذرانند
بی تو خاکسترم
بی تو ای دوست
بی تو این چشمهسار شب آرام
چشم گریزنده آهوانست
بی تو این دشت سرشار،
دوزخ جاودانست
بی تو مهتاب تنهای دشتم
بی تو خورشید سرد غروبم
بی تو نام و بی سرگذشتم
بی تو خاکسترم
بی تو ای دوست
بی تو این خانه تاریک و تنهاست
بی تو ای دوست
خفته بر لب سخنهاست
بی تو خاکسترم
بی تو
ای دوست
شاعری که شعرش نیمایی نیست
۲۱ آذر سال ۱۳۱۴ در تبریز، شاعری چشم به جهان گشود که چشمان ادبیات ایران را روشن کرد. رضا براهنی را بیشتر به نام منتقد میشناسیم اما او شاعری است، کم مانند و پرمایه که سراسر روزهای زندگیاش را با نوشتن، گذرانده است.
براهنی آموزگاری است که قلم در دست گرفتن را به مخاطبانش میآموزد و نوشتن را چون جان خویش پاس میدارد، شاید شجاعت او، آن روز در کتاب تاریخ مذکر، تاریخ و ادبیات ایران را مردانه خواند به جامعه ادبی ثابت شده باشد. مردی که شعر را چنان میشناسد که انسان، نفس کشیدن را.
خطاب به پروانهها گزیدهای از شعرهای ۶۹ تا اوایل ۷۳ رضا براهنی است که خودش این کتاب را مهمترین مجموعه شعر خود میداند.
او این شعرها را، پایانی بر شعر نیمایی و سپید و رهایی شعر از بند میداند.
در بخش پایانی این کتاب، مقالهای با عنوان چرا دیگر شاعر نیمایی نیستم؟ را بیانیه سبک جدید شعریاش اعلام میکند.
خطاب به پروانهها، نوشته رضا براهنی در صفحه توسط نشر مرکز منتشر شده است.
بخشی از کتاب:
نام تمام پرندههایی که در خواب دیدهام
برای تو در این جا نوشتهام
نام تمام آنهایی را که دوست داشتهام
نام تمام آن شعرهای خوبی را که خواندهام
و دستهایی را که فشردهام
نام تمامی گلها را
در یک گلدان آبی
برای تو در این جا نوشتهام
وقتی که میگذری از این جا
یک لحظه زیر پاهایت را نگاه کن
من نام پاهایت را برای تو در این جا نوشتهام
شاعری با گلویی خاموش که یادمان آوازی است
۲۱ آذر، تولد شاعر شبانهها و عاشقانههاست. احمد شاملو، متولد آذر۱۳۰۴ است، شاملو، نه تنها شاعر، که مترجم و پژوهشگر آثار ادبی بود و اندیشه خود را در قالب شعری سپید به کام مخاطبان میریخت. شاملو شعرش را غزل میدانست، چنان که اساس غزل بودن شعر را تغزل میخواند. این شاعر پرکار بیش از ۵۰ اثر شعر و ترجمه و تصحیح باقی مانده است.
مجموعه ترانههای اشک و آفتاب، شعرهای احمد شاملو است که بر اساس دفترهای شعر او در ۸ جلد با قطع جیبی منتشر شده است که شامل دفترهای آیدا در آینه، ابراهیم در آتش، ققنوس در باران، در آستانه، مرثیههای خاک، لحظهها و همیشه، مدایح بیصله، ترانههای کوچک غربت میشود.
مجموعه ترانههای اشک و آفتاب، توسط نشر نگاه، منتشر شده است.
بخشی از شعر سرودِ ششم از کتاب حدیث بیقراری ماهان:
شگفتا
که نبودیم
عشقِ ما
در ما
حضورِمان داد.
پیوندیم اکنون
آشنا
چون خنده با لب و اشک با چشم
واقعهی نخستین دمِ ماضی.
غریویم و غوغا
اکنون،
نه کلامی به مثابهِ مصداقی
که صوتی به نشانهی رازی.
*
یادگاریم و خاطره اکنون.
دو پرنده
یادمانِ پروازی
و گلویی خاموش
یادمانِ آوازی.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است