انشا صفحه 96 نهم | انشا درمورد درختی که پادرهواست

انشا صفحه 96 نهم | در این متن انشایی برایتان آورده ایم درباره درختی که پا در هواست، ریشه هایش در ابر فرو رفته و شاخه هایش روی زمین گسترده شده است.

ببینم اگر چنین درختی را شاید اول چشمانم را با پشت دست بمالم و بعد تا جایی که می شود پلک هایم را از هم دور کنم تا این درخت عجیب به تمامی در چشمانم جا گیرد.
بعد که افتاد داخل چشمم و طعم خنکش را چشیدم کم کم بهش نزدیک می شدم.
سلامی عرض می کردم خدمت درختی پا در هوا و ریشه در ابر فروبرده. ارادتی آنچنان که نگفتنی.
شاید هیچوقت ازش نمی پرسیدم چه شد که اینگونه شدی و کدام باد بی حواس آمد و تو را از جا کند و چرخاند و سر به پایت کرد.
نگاهش می کردم، با چشمان دلم که ایمان دارم آن لحظه باز می شدند و به تمامی «دیدن» می شدند تا این پدیده زیبا را مشاهده کنند.
قطعا این درخت زمین را سبزتر می کند تا دیگر درختان.
فکر کن ریشه هات در ابر باشد و آب همیشگی، سبز نمی کنی تا ابد حول و حوش ات را؟
می کنی، این درخت داستان ما هم می کند.
تنه اش اما مثل قبل از طوفانش ، همانجاست. آوندی است میان زمین و آسمان.
استعاره ای است از پرواز و انسان در حال پرواز.
خلاصه عجب درختی، عجب موضوع انشا نابی، عجب تصویری.