انشا در مورد مبعث پیامبر | انشا درباره عید مبعث

انشا در مورد مبعث پیامبر | حضرت محمد(ص) کسی بود که با کتابی که از طرف خداوند آورد بشریت را به سعادت حقیق رهنمون شد. با توجه به بعثت پیامبر در سال 97 که مصادف با 25 فروردین می باشد، در ادامه یک انشا درباره مبعث پیامبر آورده ایم که با هم می خوانیم.

محمد ترکیبی از موسی و عیسی است، گاه او را در صحنه های مرگبار جنگ می بینیم که از شمشیرش خون می چکد و پیشاپیش یارانش که برای کشتن یا کشته شدن بی قراری می کنند، می تازد و گاه وی را می بینیم که وقتی هر روز در رهگذرش مرد یهودی از بام خانه اش خاکستر بر سرش می ریزد و او نرم تر از مسیح، همچون بایزید، روی درهم نمی کشد و یک روز که از کنار خانه وی می گذرد و از خاکستر مرد خبری نمی شود، می پرسد رفیق ما امروز سراغ ما نیامد؟ و چون می شنود که بیمار شده است به عیادتش می رود.
در اوج قدرت در آن لحظه که سپاهیانش مکه را، شهری که ۲۰ سال او و یارانش را شکنجه داده و آواره کرده است، اشغال کرده اند، بر مسند قدرت اما در سیمای مهربان مسیح، کنار کعبه می ایستد و در حالی که ۱۰ هزار شمشیر تشنه انتقام از قریش، در اطرافش برق می زنند و… می پرسد؛ «ای قریش فکر می کنید با شما چه خواهم کرد؟»، قریش که سیمای مسیح را در این موسایی که اکنون سرنوشتشان را در دم شمشیر خویش دارد، خوب می شناسند و به چشم می بینند، پاسخ می دهند که «تو برادری بزرگوار و برادرزاده ای بزرگواری» و آن گاه با آهنگی که از گذشت و مهربانی گرم شده است، می گوید: «بروید، همگی آزادید.»
آری، پس از آن که به بعثت برانگیخته شد، اولین کسی که به وی ایمان آورد حضرت علی (ع) بود، علی بود که با وی هم پیمان شد و از آن پس همه لحظات عمر را در این پیمان و پیوند نهاد و در پرستش خداوند و وفای محمد و دوستی خلق و پارسایی روح، آیتی شگفت شد و با صدها رشته پنهان و پیدا با روح و اندیشه و قلب محمد پیوند یافت.
پیغمبر که تاریخ آن همه از اراده و تصمیم و قدرتش سخن می گوید و خسروان و قیصران و قدرتمندان حاکم بر جهان آن همه از شمشیرش می هراسند و دشمن از شدت غضبش می لرزد، در عین حال مردی است سخت عاطفی، با دلی که از کمترین موج محبتی می تپد و روحی که از نوازش نرم دست صداقتی، صمیمیتی و لطفی به هیجان می آید، در خانه و خانواده نیز چنین است. در بیرون، مرد رزم و سیاست و فرماندهی و قدرت و ابهت است و در خانه پدری مهربان، شوهری نرم خوی و ساده و صمیمی،… وی هرگز نمی کوشید تا خود را مرموز و غیرعادی و موجودی عجیب و غریب در چشم ها بنمایاند، بلکه بعکس حتی به مادی بودن تظاهر می کرد، نه تنها از زبان قرآن می گوید که «من بشری هستم بمانند شما و فقط به من وحی می شود، …/ کهف ۱۱۰».

منبع: shariati.nimeharf.com