چرا انقلاب کردیم؟

چرا انقلاب کردیم؟| انقلاب اسلامی ایران در سایه ایمان مردم غیور ایران شکل گرفت و به یاری خداوند متعال به نتیجه رسید. در ادامه به این سوال که چرا انقلاب کردیم پرداخته شده است.

چرا انقلاب کردیم؟
استبداد و زور و اختناق در سایه حمایت آمریکا و انگلیس بر تحقیر شدگی ایرانیان می افزود و انباشت این تحقیرها به باروتی تبدیل شده بود که به آتش کشیده شد و رژیم پهلوی را سوزاند.
امام خمینی با ویژگی ها و جایگاهی که داشتند و با درک وفهم کامل از سیاست، مردم را به انقلاب علیه تحقیر فراخواند و مردم هم دعوت او را اجابت کردند. روشنگری امام و مقاومت و ایستادگی مردم باعث شد که شاه نتواند ثروت ملت را به تاراج ببرد. امام خمینی بیداری مردم را مایه امید می دانست. مبارزه مردم ایران در زمانی که رهبری نهضت در تبعید به سر می برد با مجاهدت در کنار روحانیت استمرار یافت استمرار مبارزه با اینکه با شکنجه ها و تبعید و اعدام همراه بود اما مردم همواره براین باور بودند که خاک میخوریم اما خاک نمی دهیم و بدین ترتیب توده ی مردمی نقش مهم و قابل توجهی در گسترش اندیشه های انقلاب داشت که با شاخص هایی چون عدم تسلیم در برابر اقدامات رژیم و بی توجهی به اقدامات سرکوب گرانه ی رژیم و وجود روحیه شهادت طلبانه و فداکاری در راه آرمان و پیش برد اهداف انقلاب باعث وقوع حماسه ای شدند با هیچ انقلابی دیگری قابل مقایسه نیست.

عوامل فرهنگی در انقلاب ما
گروهی از اندیشمندان و نویسندگان در تحلیل انقلاب اسلامی تمرکز خود را بر روی یک عامل قرار دادند و بر یکی از عوامل فرهنگی، ارزشی، رهبری و روحانیون انقلاب، تأکید می کنند. از این چشم انداز، علت انقلاب را نباید در مسائل اقتصادی یا علت دیگری جستجو کرد، بلکه باید آن را در عوامل فرهنگی یافت. در بسیاری از آثاری که بعد از انقلاب اسلامی در ایران درباره انقلاب منتشر شده این رهیافت حاکم است، برای نمونه در کتاب «نهضت روحانیون ایران» نویسنده با بررسی تاریخی مبارزات روحانیون شیعه در ایران بر این باور است که در کل، ادله انقلاب اسلامی همان ادله حرکت است و علت سقوط رژیم شاه را باید پیش از هر چیز در جدایی آن از اسلام و بی توجهی به شعائر دینی، از یک سو و قدرت روحانیون در بسیج مردم بر مبنای شعارهای اسلامی، از سوی دیگر، جستجو کرد.
حامد الگار در کتاب «ریشه های انقلاب اسلامی»، تشیع و رهبری امام خمینی، به عنوان تجسم یک سنّت و طرح اسلام، به عنوان یک ایدئولوژی، را ریشه های انقلاب دانسته، اما این عوامل را در چهارچوب نظری خاص قرار نداده است. آصف بیات در کتاب «انقلاب اسلامی: انقلاب و ضد آن» بر این نکته تأکید نموده که «درک و سنجش انقلاب اسلامی با معیارهای سکولار غرب ناممکن است.» تحلیل او بیشتر تلاش در جهت درک انقلاب اسلامی محسوب می شود تا تحلیل علمی آن.
به ­طور خلاصه می ­توان گفت انقلاب اسلامی ایران با سطح وسیع و ریشه ­های عمیق و تمام ویژگی ­های خود به­ عنوان یک پدیده اجتماعی، معلول و محصول عوامل بسیاری است. هر گروهی با توجه به ملاکات فکری و منافع تشکیلاتی خویش، علتی را برجسته ­تر می­ نماید و سعی می ­کند سلسله علل را به آن علت اصلی برگرداند، با توجه به این مطلب است که تبیین زمینه­ ها و عوامل انقلاب اسلامی مبحث بنیادی و پر مجادله این نوشتار می­ باشد.