انشا درمورد فیل و فنجان

انشا درمورد فیل و فنجان |در ادامه یک انشا آورده ایم که راجع به اصطلاح «فیل و فنجان» می باشد.

مهد کودک که می رفتم، دوتا از بچه های کلاس بودن که خواهر و برادر بودن اسماشون سعید و سعیده بود. سعید خیلی تپل بود ینی تقریبا وزن و قدش دوبرابر بقیه بچه ها بود ولی خواهرش سعیده از همه ی دخترای کلاسمون کوچولو تر و ریزه میزه تر بود. هر مربی و معلمی که میومد تو کلاسمون و متوجه می شد که سعید و سعیده خواهر برادر هستن، میخواست از تعجب شاخ دربیاره.
هیچکس باورش نمی شد.
با اینکه سعید فقط یک سال بزرگتر از سعیده بود اما از لحاظ ظاهری اصلا قابل مقایسه نبودن.
یه بار یکی از معلم ها اومد تو کلاسمون و داشت اسم بچه ها رو می خوند که رسید به اسم سعید و سعیده . گفت سعید محمدی ، سعیده محمدی. بعد وقتی نگاهشون کرد و فهمید که خواهر و برادرن، چشماش گرد شد و گفت : واقعا شما خواهر و برادرین؟
یکی از بچه های کلاس که خیلی شیطون بود یکدفعه گفت : بله خانم، ما بهشون میگیم فیل و فنجون.
همه کلاس خندیدن، حتی خانم معلم. البته سعید و سعیده هم ناراحت نشدن، چون می دونستن که داریم باهاشون شوخی می کنیم.
خلاصه اونجا بود که کاربرد «فیل و فنجون » رو فهمیدم.