حق مولف

یکی از آفات علم و دانش، سرقت ادبی است!

یکی از آفات علم و دانش، سرقت ادبی است! قبح عدم رعایت حقوق معنوی مؤلف یا انتحال امری جدید نیست، بلکه از زمان-های دور در آثار ادبی فراوان است مواردی که به این امر اشاره شده است، چنانکه یکی از شعرای هم عصر عبدالرحمن جامی در خصوص جامی که گویا مشهور به این بوده که اشعار دیگران را به نام خود ثبت می کند، این ابیات را سروده است که نشان از زشتی چنین کاری دارد.
ای باد صبا بگو به جامی
آن دزد سخنوران نامی
اکنون که سر حجاز داری
و آهنگ حجاز ساز داری
دیوان ظهیر فاریابی
در کعبه بدزد اگر بیابی
و یا در جایی که سعدی می خواهد به شعری از فردوسی استناد کند با آوردن نام وی به رعایت حق مؤلف می پردازد:
چنین گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
بنابراین می بینیم حق مؤلف یا کپی رایت امری نیست که ابداع غرب باشد، بلکه ریشه در فرهنگ خودمان نیز دارد اما متأسفانه بعضا به فراموشی سپرده می شود؛ به خصوص در خصوص کتب و مقالاتی که در خارج از مرزهای کشور منتشر میشوند که در بسیاری موارد بدون رعایت کپی رایت ترجمه و منتشر میشوند. البته همواره بهانه هایی برای عدم رعایت حقوق مولف و کپی رایت بیان میشود؛ از جمله اینکه رعایت کپی رایت سبب می گردد ما از نظر علمی ضعیف بمانیم و به سبب هزینه مالی زیاد رعایت کپی رایت نتوانیم از حجم وسیعی از منابع علمی جهان استفاده نماییم، اما این استدلال، دلیل موجهی برای عدم رعایت حق مولف نیست؛ چرا که مگر وقتی یک سارق از بی پولی و به سبب نیاز مادی دست به سرقت می زند، می تواند به بهانه ضعف مادی خود، ادعا کند که من قوانین را رعایت نمی کنم تا ثروتمند شوم! حال چه تفاوتی است بین مال مادی و معنوی؟؟ باید توجه داشت که هر مالی ارزشی دارد و کسی که قصد بهره مندی از آنرا دارد، ملزم به پرداخت این هزینه است!
روشن است که این امر جزو بدیهیات است و اصلا جایی برای بحث ندارد. لکن به نظر می رسد آنچه سبب طرح این مباحث است، باور نداشتن نسبت به مالیت اموال فکری است و لاغیر! اما باید توجه داشت که مال یعنی هر چیزی که نیازی را برآورده کند و قابلیت اختصاص یافتن به کسی را داشته باشد. برخی از فقها نیز بر لزوم احترام به این حق تاکید کرده اند؛ از جمله آیت الله مکارم شیرازی نیز در پاسخ به استفتائی چنین مرقوم داشته‌اند: ما معتقدیم حق طبع و تالیف و اختراع و مانند آن یک حق شرعی و قانونی است و از نظر اسلام باید به آن احترام گذاشت. دلیل ما در این قسمت این است که ما همواره موضوعات را از عرف می‌گیریم و احکام را از شرع. مثلاً وقتی می‌گوییم قمار حرام است کلمه تحریم از قرآن و احادیث اسلامی گرفته شده است. اما موضوع قمار چیست؟ بسته به تشخیص عرف است... در مورد مالکیت‌های فکری نیز مسأله همین گونه است. اسلام می‌گوید ظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران حرام است. این حکم از اسلام گرفته شده است، اما موضوعش یعنی ظلم و ستم و تجاوز به حقوق موضوعی است که از عرف گرفته شده و امروز تقریباً همه عقلای دنیا این موضوع را به عنوان یک حق شناخته و سلب آن را ظلم می‌دانند.
از طرف دیگر عدم رعایت کپی رایت در مجامع علمی و دانشگاهی، برخلاف این گمان که سبب توسعه ی علوم میشود، سبب درجا زدن و کند شدن سرعت تولید علم میشود؛ چراکه تحقیقات دانشگاهی جای خود را به کپی برداری خواهد داد و تولید مطالب جدید کاهش خواهد یافت.
نویسنده: خدایار سعیدوزیری ـ روزنامه آفرینش