سالها پیش در سخنرانیام پیرامون «شاهنامه» با عنوان «شاهنامه؛ آینه زندگی ایرانیان از اسطورههای ایرانی تا روانشناسی جهانی» این اثر جاودان را چون آینهیی دانستم و یکی از دلایلی را که سبب میشود پس از هزاران سال به سراغ شاهنامه برویم، آن را بخوانیم و همچنان لذت ببریم، همین موضوع برشمردم که شاهنامه ما را بازنمون میکند یا دوباره نشان میدهد.
سالها پیش در سخنرانیام پیرامون «شاهنامه» با عنوان «شاهنامه؛ آینه زندگی ایرانیان از اسطورههای ایرانی تا روانشناسی جهانی» این اثر جاودان را چون آینهیی دانستم و یکی از دلایلی را که سبب میشود پس از هزاران سال به سراغ شاهنامه برویم، آن را بخوانیم و همچنان لذت ببریم، همین موضوع برشمردم که شاهنامه ما را بازنمون میکند یا دوباره نشان میدهد.
در حقیقت ما در آینه شاهنامه، خود اصلی و اساسیمان را میبینیم، یعنی آنچه در هزارههای قبل شکل گرفته و پس از اسلام هم با قرآن، حدیث و فرهنگ اسلامی آمیخته است. برای مثال ما در گذشته نگاهی وحدتگرایانه داشتهایم و کل عالم را یکی میدانستهایم. به عبارت دیگر به صورت تجربی وحدت جهانی را فرا گرفتهایم یا گرایش اخلاقی ما همان پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک بوده که اساس هر دیانتی است. البته فراموش نکنیم که «شاهنامه» براساس پسند انسان کلاسیک ساخته شده و انسان کلاسیک هم تکرار را میپسندیده است.
برای مثال فردوسی بیش از ۱۲۰ هزار بار وزن «فعولن فعولن فعولن فعول» را تکرار کرده است، اما انسان امروز تکرار را نمیپسندد. انسان امروز دم به دم تغییر میکند. برهمین اساس برای آنکه «شاهنامه» بماند باید ابزارهای بیان آن را تغییر دهیم و برای مثال آن را در قالب فیلم، تئاتر، نقاشی یا مجسمه و انواع داستانهای کوتاه و مینیمال یا طرح به مخاطب امروزی ارائه کنیم. حتی باید این اثر جاودان را به زندگی روزمره خود راه دهیم. برای مثال میتوان در طراحی دکوراسیون و وسایل منزل از طرحهای برگرفته از داستانهای «شاهنامه» بهره گرفت. طراحی مبلمانی براساس نقش پهلوانان داستان «دوازده رخ» شاهنامه یا پرده و فرشی براساس داستانهای شاهنامه از جمله اقداماتی از همین دست است که سبب میشود مخاطب امروزی و بهویژه جوانان هرچه بیشتر با این اثر آشنا شوند. به عبارت دیگر بخشی از شاهنامهپژوهی باید در همین راستا باشد.
از سوی دیگر معتقدم شاهنامهپژوهیها تا امروز تا حد زیادی در معرفی «شاهنامه» و شناخت ناشناختههای آن موثر بوده است؛ چراکه این شاهنامهپژوهیها منحصر به کشور ما نیست و در دیگر کشورها نیز در دست انجام است. برای نمونه تصحیح خالقیمطلق از «شاهنامه» به عنوان یکی از معتبرترین نمونههای تصحیح انتقادی یا همان چاپ مسکو شاهنامه که سالها به عنوان یکی از نسخههای معتبر در اختیار بود، همگی از اقداماتی هستند که در خارج از کشور صورت گرفته است. اما متاسفانه شاهنامهپژوهیها در ایران گاهی براساس مد روز یا سلیقهیی صورت میگیرد. هرچند امیدوارم با تغییرات جدید در جامعه این روند هم تغییر کند و کارکردی داشته باشد تا به شأن جهانی «شاهنامه» کمک کند. در پایان هم این نکته که من پیشنهاد کردهام یونسکو برای همگانی شدن «شاهنامه» کتابی ۱۰۰ صفحهیی به زبانهای مختلف دنیا تهیه کند تا محتوای اصلی «شاهنامه» و ایده اصلی فردوسی را بتوان به جهانیان معرفی کرد.
قدمعلی سرامی
شاهنامهپژوه
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است