شاهنامه نامه منش و فرهنگ ایرانی

در این سالیان از نگاهی بسیار فراخ و در سنجش با سالیان پیش‌ترمی‌توان گفت شاهنامه‌پژوهی، گسترش و روایی یافته است. به‌ویژه آنکه تلاش‌هایی انجام گرفته است تا متن‌هایی پیراسته‌تر و سنجیده‌تر از «شاهنامه» به دست داده شود.

در این سالیان از نگاهی بسیار فراخ و در سنجش با سالیان پیش‌ترمی‌توان گفت شاهنامه‌پژوهی، گسترش و روایی یافته است. به‌ویژه آنکه تلاش‌هایی انجام گرفته است تا متن‌هایی پیراسته‌تر و سنجیده‌تر از «شاهنامه» به دست داده شود. در کنار آن تلاش‌هایی نیز در زمینه بررسی و گزارش «شاهنامه» به انجام رسیده است. اما اگر بخواهیم همچنان به شیوه‌یی بسیار فراخ داوری کنیم، آنچه من می‌توانم گفت، این است که آنچه در پیوند با «شاهنامه» انجام گرفته است، به هیچ روی در خور و شایسته شاهکاری بزرگ چون «شاهنامه» نیست. زیرا «شاهنامه» کتابی است که از دیدگاه‌های گوناگون می‌توان در آن پژوهید و کاوید. «شاهنامه» تنها شاهکاری ادبی نیست. «شاهنامه» نامه منش و فرهنگ ایرانی است.
هرکس می‌خواهد به این دو پرسش بنیادین پاسخی سنجیده بدهد که «ایران چیست؟» و «ایرانی کیست؟» برترین آبشخور او و سرشارترین سرچشمه او بی‌گمان «شاهنامه» است؛ چراکه «شاهنامه» نامه هزاره‌های تاریخ و فرهنگ ایران است. از این روی تلاش در زمینه شاهنامه‌شناسی تلاشی است که هرچند هر کدام از دانشوران، ادب‌دانان و شاهنامه‌پژوهان می‌توانند در آن همباز باشند، نیاز به نهادها و کانون‌های پرتوان و پیگیر فرهنگی، ادبی و دانشگاهی دارد، تا بتوان بدان‌سان که می‌سزد این نامه نامی گرامی را شناخت و به دیگران شناسانید. پیشنهاد من آن است که در هرکدام از دانشگاه‌های بزرگ ایران بخشی در پژوهش و بررسی «شاهنامه» پدید آورده شود، با مایه و توان بسنده و هرکدام از این بخش‌ها در یکی از زمینه‌های بنیادین شاهنامه‌شناختی به پژوهش بپردازند و دستاورد این پژوهش‌ها به شایستگی به چاپ برسد.
بدین‌سان اندک اندک کتابخانه‌یی ویژه در زمینه شناخت «شاهنامه» پدید خواهد آمد که شاهنامه‌پژوهان آینده از آن بهره خواهند برد. بدین‌سان نهفته‌های این شاهکار ورجاوند و بی‌مانند فرهنگ و ادب ایران اندک‌اندک شناخته خواهد شد و هر نهفته‌یی که آشکار می‌شود، نهفته‌های دیگر را که تا آن زمان ناشناخته مانده بوده است را پیش پژوهنده می‌گسترد. «شاهنامه» چشمه‌یی است که همواره می‌جوشد و هرگز این چشمه خشک نخواهد شد. به سخن دیگر هرگز زمانی فرانخواهد رسید که ما نیازی نبینیم که در «شاهنامه» بپژوهیم و بکاویم. شناخت بیشتر «شاهنامه» زمینه را برای کندوکاو افزون‌تر برآن فراهم می‌آورد.


امیرجلال‌الدین کزازی
پژوهشگر و استاد دانشگاه