موراکامی

حالا چند سالی است که نویسنده ژاپنی مورد بحث مخاطبان ایرانی شده است. می‌توان در هر بحثی استدلالی را یافت که ریشه‌اش عقاید هاراکی موراکامی باشد که از زبان شخصیت‌های داستانش …

حالا چند سالی است که نویسنده ژاپنی مورد بحث مخاطبان ایرانی شده است. می‌توان در هر بحثی استدلالی را یافت که ریشه‌اش عقاید هاراکی موراکامی باشد که از زبان شخصیت‌های داستانش بیان می‌کند.
این‌که او یکی از بهترین‌های جهان ادبیات است و جهان داستانی‌اش به اضافه شیوه روایتش در داستان از خوب‌های روزگار است، دلیلی شده تا این تب حالا حالاها فروکش نکند. خصوصیات این نویسنده که به باور ساندی تایمز بهترین نویسنده زنده حال حاضر جهان است، باعث شد تا ایرانی‌ها هم نسبت به او اقبال داشته باشند و از طرفی به عنوان نماد ادبیات ژاپن برای ایرانی‌ها معرفی شود. دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل، کافکا در کرانه و ابرقورباغه توکیو را نجات می‌دهد، وقتی از دو حرف می‌زنیم و... نمونه‌ای از بسیاری از کتاب‌های این نویسنده است که در بازار نشر ایران منتشر شده و البته به چاپ‌های زیادی رسیده است. طیف خوانندگان موراکامی را تمامی گروه‌های سنی از نوجوان شانزده ساله گرفته تا میانسال پنجاه ، ‌شصت ساله را در بر می‌گیرد.
تا حالا ۲۳ مجموعه داستان، رمان و یک اثر غیرداستانی از موراکامی به فارسی ترجمه شده است و البته اغلب آنها تکراری هستند و بعضی از آنها هم ارزش ترجمه‌شدن نداشته‌اند.
یک تفاوت عمده در استقبال غربی‌ها نسبت به داستان‌های موراکامی و ایرانی‌ها هست. آنها از رمان‌های موراکامی شروع کردند و در ایران از داستان‌های کوتاه او. اولین مجموعه داستانی که از او در ایران منتشر شد چهار سال پیش بود. اسمش «کجا ممکن است پیدایش کنم» بود. غالباً گفته می‌شود مترجمان سراغ رمان‌های موراکامی نمی‌روند، چون در آنها مسائلی هست که انتشار نسخه کامل را در ایران به دلیل ملاحظات اخلاقی با موانع مشخصی روبه‌رو می‌کند. حتی اغلب کسانی که رمان معروف او در ایران، «کافکا در کرانه» را خوانده‌اند، گاهی می‌گویند احساس می‌کنند تکه‌هایی از رمان نیست و این مسأله فهمِ رمان را برای آنها مشکل کرده است. هرچند خود موراکامی در یکی دو مصاحبه از خوانندگانش خواسته است «کافکا در کرانه» را دوبار بخوانند تا گره‌های احتمالی آن برایشان باز شود. چرا فقط در طول چهار سال باید ۲۳ داستان از او به فارسی ترجمه شده باشد؟ در ۶۰ سال گذشته این تب تند ترجمه گاهی در ایران بالا گرفته و ناگهان چندین ترجمه مختلف از یک اثرِ نویسنده بیرون آمده است. در همین سال‌های نه چندان دور، جی کی رولینگ یکی از آنها بود که مترجمان به صورت گروهی روی هری پاترش کار می‌کردند یا نمونه دیگرش دن براون بود که چندین ناشر به شکلی همزمان به «نماد گمشده» او حمله کردند.