فیلمساز آمریکایی که اوایل دهه ۷۰ وارد ایران شد و تب دیدن آثارش بالا گرفت. شادمهر راستین، فیلمنامهنویس، مد شدن لینچ میان اهالی سینما را تاثیر رسانههای ایران میداند. او در …
فیلمساز آمریکایی که اوایل دهه ۷۰ وارد ایران شد و تب دیدن آثارش بالا گرفت. شادمهر راستین، فیلمنامهنویس، مد شدن لینچ میان اهالی سینما را تاثیر رسانههای ایران میداند. او در یادداشتی نوشته است آنچه در سینمای دیوید لینچ مهم است، ارتباط میان مد و دمده شدن سینما بخصوص فیلمهاست. در دورهای، در دانشگاههایمان یک فیلمساز مد میشود. این هم به خاطر تاثیر رسانههاست. اکنون مد، سینمای کره جنوبی و جنوب شرق آسیا یا سینمای ترکیه و فاتح آکین است.
در دهه ۹۰ میلادی بیش از آن که سوررئالیسم آمریکایی فیلمهای لینچ درک شود، رهایی از قیود اخلاقی در فیلمهایش دیده میشود. همان قدر که کلمه در آثارش مهم تلقی میشود، زبان بدن هم مهم است، اما اکنون لینچ دمده شده. در جمع دانشجویان اگر کسی از فیلمهای لینچ بگوید، عقبافتادهاش میخوانند. این هم نه به خاطر این است که لینچ در این سالها فیلم نساخته، بلکه به خاطر این است که دیگر دوره، دوره لینچ نیست. این مساله نشان میدهد علاقهمندی به سینما به چه اندازهای تحت تاثیر رسانه است و رسانهای شده است.
مد دیوید لینچ یکباره به جریان غالب بدل شد و گاه در مسیر همراه شدن با آن، حتی فرصت تأمل هم برای آدمی باقی نماند. همه فکر کردند باید لینچبین و لینچشناس و لینچدوست باشند، چون خو کرده بودند به این که نامش یکی از اسمرمزهای ورود به محافل هنری روز است.
اما تب لینچ هم فرونشست همچون بسیاری از فیلمسازان و سینماگران دیگر که روزگاری برای تهیه فیلمهایشان در این مجامع سر و دست میشکست و در تاویل سینمایش بحثهای داغی در میگرفت.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است