پوشک بچه در دامان گل و مرغ

از گفتن نام شهرش معذوریم، اما همین نکته بس که به آن سرزمین مهر و میترا می‌گویند. شهری زیباست؛ به زیبایی کویر با آن درختان «طاق» و «گز» که تن شن‌های نرم و روان را پوشانده است، اما چه …

از گفتن نام شهرش معذوریم، اما همین نکته بس که به آن سرزمین مهر و میترا می‌گویند. شهری زیباست؛ به زیبایی کویر با آن درختان «طاق» و «گز» که تن شن‌های نرم و روان را پوشانده است، اما چه فایده که چند عیب دارد.
این شهر مسیر دائم عبور ماشین‌ها و مقصد گردشگران است؛ گردشگرانی که دو دست دارند، یکی برای خوردن و یکی برای پرتاب کردن.
شنیده‌ایم مسافران این شهر زباله سازند، چیپس و پفک و تخمه و بطری نوشابه و پوست میوه هم برایشان فرقی ندارد، چون یاد گرفته‌اند در همه حال، شیشه ماشین را پایین بکشند و زباله‌ها را یکی پس از دیگری به دست باد دهند.
مسافران این راه اما یک کار بدتر هم می‌کنند. آنها که بچه‌های شیرخوار دارند، همان جا درون ماشین بچه را تمیز می‌کنند و پوشک خیس و کثیفش را به کنار جاده پرتاب می‌کنند و آنقدر به تکرار این کارعادت کرده‌اند که رییس انجمن حافظان محیط زیست این شهر، شرم را کنار گذاشته و اعلام می‌کند که نیمی از زباله‌های اطراف شهر، پوشک بچه است.
چه بگوییم که این کار توجیه شود؟ به چه طریق دلیل‌تراشی کنیم تا مصداق جمله شیخ الرئیس نشویم که «اگر برای یک اشتباه هزار دلیل بیاوری، می‌شود هزار و یک اشتباه»؟
شاید مسافران خطاکار بگویند پوشک بدبو را نمی‌شود تا رسیدن به سطل زباله همراه برد، شاید عده‌ای نبود سرویس‌های بهداشتی در مسیر را بهانه کنند و عده‌ای هم شانه بالا بیندازند که مگر چه می‌شود اگر در انبوه زباله‌های رهاشده در اطراف شهر، پوشکی هم غلت بخورد؟
شاید این حرف‌ها وجدان این آدم‌ها را تسکین دهد، اما حقیقت این است؛ زمینی که ما بیابان تصورش می‌کنیم هر سانتی‌مترش مهد حیات است.
آن زمان که ما حواسمان به خودمان است حیوانات در دل طبیعت جولان می‌دهند، گرگ‌ها به زمین پوزه می‌مالند و چهارپایان علفخوار به ولع خوردن گیاه، زمین را می‌جورند؛ بعید نیست کرکسی هم پوشکی آلوده را با غذا اشتباه بگیرد و منقاری به آن بکوبد.
مسافری اگر دلش برای سرنوشت جانوران نمی‌سوزد باید دست‌کم به این فکر کند که زباله وقتی زیر نور آفتاب بماند و شیرابه‌اش در آید به خاک نفوذ می‌کند و با یک بارش به سمت سفره‌های آب زیرزمینی می‌رود و از آنجا وارد چشمه‌ها، قنات‌ها و رودخانه‌ها می‌شود. آیا کسی هست که بخواهد از آبی بنوشد که روزی شیرابه فضولات انسانی به آن وارد شده است؟

مریم خباز