انگ‌زدایی از بیماران

انگ پدیده بسیار قدرتمندی است که محدوده ارزشگذاری‌های فردی و اجتماعی را مشخص می‌‌کند. با انگ زدن به افراد آنان را در مرتبه‌ای پست‌تر و فروتر از معمول جامعه قرار می‌دهیم. این …

انگ پدیده بسیار قدرتمندی است که محدوده ارزشگذاری‌های فردی و اجتماعی را مشخص می‌‌کند. با انگ زدن به افراد آنان را در مرتبه‌ای پست‌تر و فروتر از معمول جامعه قرار می‌دهیم. این افراد از نظر قوانین معمول حاکم برجامعه غیرعادی و عجیب به‌شمار می‌آیند و در مرز‌های قراردادی اجتماع نمی‌گنجند.
به‌طور معمول چهار دسته از افراد انگ می‌خورند که عبارتند از: افراد مبتلا به نقص‌های فیزیکی مانند معلولین جسمی یا افرادی که به بیماری‌های خاصی مانند ایدز مبتلا هستند، افراد مبتلا به اختلالات ذهنی مانند بیماران روانی یا عقب‌ماندگان ذهنی، معتادان و افراد بیکار و اقلیت‌های دینی.
انگ از دیدگاه روانشناختی سبب ایجاد اضطراب، احساس بیم و تهدید می‌شود. معمولا پاسخ جامعه به فرد انگ خورده همواره منفی نیست، بلکه در بیشتر موارد آمیزه‌ای از کناره‌جویی، ترس و در عین حال ترحم است که در بیشتر موارد به احساس متضاد و دوگانه منجر می‌شود.
اکنون یکی از موارد شایع و بحث‌انگیز در جامعه انگ ایدزی بودن است، به‌طوری که بیماران ایدزی به این علت در جامعه انگشت‌نما می‌شوند، از این رو بسیاری از آنان بیماری‌شان را مخفی می‌کنند و این مساله باعث شیوع بیماری می‌شود.
بشتر آنها دچار انزوا می‌شوند و این در حالی است که خانواده و جامعه هم پذیرای آنان نیست چرا که وجود بیمار ایدزی ایجاد اضطراب می‌کند و تهدیدی برای زندگی جمعی به شمار می‌آید.
انگ ایدزی بودن باعث می‌شود آنها بیماری خود را مخفی کنند که این موضوع به‌دلیل برخورد‌های نامناسب مردم و حتی پزشکان است، چندی قبل یکی از این بیماران که دچار افسردگی شدید شده و برای درمان مراجعه کرده بود می‌گفت وقتی به دندانپزشک واقعیت را گفتم آنچنان عکس‌العملی از خود نشان داد که مجبور به ترک مطب شدم و این بار اگر به دندانپزشکی بروم قطعا به خاطر برخورد نامناسب، بیماری‌ام را مخفی می‌کنم زیرا دیگر تاب و توان برخوردهای آنان را ندارم و این شروع انتقال این بیماری در جامعه است.
بیمار ایدزی استاندارد‌های زندگی را از دست می‌دهد و این در حالی است که برای ادامه زندگی نیازمند این استانداردها است. او مجبور می‌شود تمام اخلاقیات را زیر پایش بگذارد و زمانی که این کار را می‌کند از مرز‌های خطر می‌گذرد و تهدیدی جدی برای جامعه به‌شمار می‌آید.
انسان به زندگی جمعی و مشارکت نیاز دارد و لازمه این امر توانایی برقراری ارتباط است، در حالی که ناآگاهی مردم باعث می‌شود بیمار ایدزی به حاشیه برود.
زندگی جمعی لازمه بقای بشر و تداوم نسل اوست، مردم به بیمارانی که رفتار و ویژگی‌هایشان تهدید یا مانعی برای عملکرد موثر جمع به شمار می‌آید برچسب می‌زنند، تا آنان را به نوعی حذف کنند و به زندگی بی‌دغدغه خود ادامه دهند. از این‌رو باید فرهنگسازی‌های خاص در مورد این بیماران درجامعه انجام شود تا این انگ‌ها هم از بین برود.

دکتر علی‌ حسینی