تایپوگرافی چیست؟

در جامعه، طراحان گرافیک ما تایپوگرافی را به حروف‌نگاری تشبیه کرده‌اند درصورتی‌که این به هیچ وجه نمی‌تواند ترجمه کامل و درستی باشد. هرکدام از بزرگان گرافیک ایران برای تایپوگرافی …

در جامعه، طراحان گرافیک ما تایپوگرافی را به حروف‌نگاری تشبیه کرده‌اند درصورتی‌که این به هیچ وجه نمی‌تواند ترجمه کامل و درستی باشد. هرکدام از بزرگان گرافیک ایران برای تایپوگرافی تعریف خاصی ارائه داده‌اند ولی این تعاریف در طول زمان تغییر می‌کند و از فرم کلاسیک خود دور می‌شود.
واژه تایپوگرافی با ایجاد ترکیب‌بندی با ترکیب تصویر و نوشته شروع شد ولی امروزه همین تعریف اولیه نیز دستخوش تغییرات زیادی شده است. تایپوگرافی دو کارکرد پیدا کرده است که هر دو می‌تواند درست باشد و اتفاقاً هر دو تعریف در ایران درحال اتفاق افتادن است. اول کار با حروف به طوری‌که حروف همچنان به ماهیت حروفی خود پایبندند و خوانایی خود را حفظ کرده‌اند و دیگری هم کار با حروفی که صرفاً یک فضای ترکیبی و ترکیب‌بندی ایجاد می‌کنند که در این شرایط حروف خوانا نیستند.
در تایپوگرافی طراح باید آنچنان هوشمندانه کار کند که نوشته ماهیت و هویت خویش را کاملاً حفظ نماید و درعین حال یک ترکیب خوب نیز ایجاد شود. وقتی خطوط خوانا باشد، مخاطب می‌تواند در مقام قیاس قرار گیرد تا ببیند طراح چقدر ماهیت نوشته را به ماهیت تصویر پیوند داده و آیا توانسته بین نوشتار و تصویر محتوا و فرم ایجاد کند یا خیر؟ اگر گرافیک را تصویر و تصویرسازی، معنی کنیم و تایپ را هم نوشتار، تایپوگرافی یک تعریف لغوی پیدا می‌کند که درواقع ایجاد تصویر و فضای تصویری با حروف تایپی است. درمورد این تعریف، هنرمندی مثل قباد شیوا حرف‌های زیادی دارد و معتقد است که نوشتاری مانند نستعلیق نمی‌تواند تایپوگرافی باشد. «پاول رند» (طراح و نظریه پرداز هنری) در مورد تایپوگرافی می گوید: تایپوگرافی خوب، آمیزشی از داشته‌ها و الهامات، هشیاری و ناخودآگاه، دیروز و امروز، وهم و واقعیت کار، بازی و مهارت و هنر است.
چندی است حرفه گرافیک کشور، میزبان مقوله‌ای چالش برانگیز به نام تایپوگرافی است که حساسیت عجیبی در همگان ایجاد کرده است. از طرفی تب کار با حروف در طراحان متأخر و جوان‌تر به وضوح مشاهده می‌شود و از دیگر سو هجمه‌ای از انتقاد و انتقام شنیده یا خوانده می‌شود که آشکارا این جهتگیری جدید فضای طراحی گرافیک کار را مورد خطاب قرار می‌دهند. بخش اعظمی از این نقدها ترکیبی است از تعصبات خشک و احساسات گذرا و تاکنون به این مقوله‌ بصری از منظر دانش تصویری و شالوده عملی نگریسته نشده است. این‌گونه شیوه تاخت و تاز به هر پدیده‌ای نوظهور، دیرپایی است که از زمان سنگ‌اندازی به قطار تا عصر رایانه همواره مشاهده شده است.
مسئله رایانه و شیوه برخورد با این تکنولوژی گواه این مدعی است. علیرغم کثرت کاربردی که رایانه در بین طراحان گرافیک دارد، این ابزار بیش از هر جای دنیا در کشور ما بدنام است.
متأسفانه در اغلب موارد رهیافت مشابهی اختیار می‌شود و شیوه برخورد و نگاه تایپوگرافی نیز این‌گونه است. یکی از دلایل این نگاه پرهیز از نقد اصولی و وجود احترام آمیخته با تعصبی است که همواره خطاطی و خوشنویسی در کشور ما از آن در جهت انزوا و انحطاط استفاده کرده است. اگر نگاهی آمیخته با شالوده علمی و قواعد بصری به خوشنویسی داشته باشیم درمی‌یابیم که در گالری و نمایشگاه‌های ما جز جلوه‌ای عبوس و تکراری از «اقلام سته» و کپی‌‌های خلاق و نسخه‌برداری کورکورانه از نسخه‌هایی نخ‌نما شده و تکراری وجود ندارد. امیدواریم این اتفاق برای تایپوگرافی و به‌طور عام حرفه گرافیک ما نیفتد.