زوال تدریجی معماری بومی در شهرها

معماری شهرها در همه جای دنیا بخشی از هویت بومی و فرهنگی یك جامعه را به نمایش می گذارند. به همین اعتبار حتی از روی عكس و نقاشی با مشاهده بعضی از بناهای معماری می توان به هویت برپاكنندگان …

معماری شهرها در همه جای دنیا بخشی از هویت بومی و فرهنگی یك جامعه را به نمایش می گذارند. به همین اعتبار حتی از روی عكس و نقاشی با مشاهده بعضی از بناهای معماری می توان به هویت برپاكنندگان آنها واقف شد. تهران اگرچه در مقایسه با شهرهایی مثل پكن، پاریس و مسكو یا لندن یك شهر جدید محسوب می شود، اما از همان زمانی كه به پایتخت آغامحمدخان قاجار برگزیده شد به تناسب ذوق و سلیقه مردمی كه در این شهر سكونت گزیدند، از برخی ویژگی های معماری هم برخوردار شد. بیشترین تلاش برای هویت بخشیدن به معماری این شهر، از اواخر قاجاریه آغاز گردید.
بقایای برخی بناهای قدیمی و به یادگار مانده از آن زمان مثل شمس العماره، باغ ملی و گنبدهای پیرامون میدان حسن آباد، معرف همان كوشش هاست. مجموعه ساختمان هایی كه بعدها توسط مهندسان آلمانی در تهران ساخته شد، از جمله دانشگاه تهران، عمارت سابق پست (موزه پست كنونی) و شماری از ساختمان های متعدد در مركز شهر نیز به مرور به صورت بخشی از هویت معماری تهران درآمدند.
در مجموع آنچه كه در طول آن سالها ساخته شد كم و بیش از چشم اندازهای زیبای شهر محسوب می شود و از زیبایی بصری برخوردار می باشد. از آغاز رواج بلندمرتبه سازی در تهران، به جای انتخاب سبك های معماری سازگار با فرهنگ و زادبوم ایرانی، شاهد نوعی اغتشاش در معماری و ساخت و ساز شهری در تهران بوده ایم. اگر از بعضی از بناهای انگشت شمار بگذریم می توان گفت بقیه، تابع هیچ سبك ویژه معماری كه بتوان تعریفی در مجموعه به هم پیوسته شهری برای آن ارائه كرد، ندارند. این روند با آغاز فروش تراكم در تهران شدت یافت و در سال های اخیر، شاهد رواج نوعی گرایش در ساخت و سازهای تهران هستیم كه بدون تردید می توان گفت، یكسره كپی برداری از معماری غربی و یا نوع دست دوم آن كه از دوبی به تهران آمده، در تهران رواج یافته است و برج های شیشه ای هویت غریبی را برای تهران رقم می زنند.
شاید، شتاب روزافزون شهرهای بزرگ جهان در ساخت بناهای بلند با شكل و شمایل یكسان، تهران را نیز بی نصیب نگذاشته باشد، اما آنچه كه اكنون مورد سؤال واقع شده این است كه شهر تهران از لحاظ معماری دارای چه هویتی می باشد و سهم و حقوق شهروندان كه برخورداری از زیبایی بصری در چشم اندازهای شهری از جمله حقوق آنها می باشد تا چه اندازه رعایت می شود؟
تن سپردن تهران به ساختمان های مكعب شكل كه به سرعت زیر پوشش نمای شیشه ای قرار می گیرند، تقلید چشم بسته ای از نوعی معماری بی هویت است كه هیچ تناسبی با فرهنگ و هویت ما ندارد و آنچه كه وجه غالب را در معماری شهری پیدا كرده، برتری جنبه های تجاری بر هنر و هویت ملی ماست. البته در شهری كه هنوز برای كنترل توسعه بی رویه آن برنامه مدونی در اختیار نداریم و مسئولان شهری در بالای ارتفاعات ۱۸۰۰ متر در برابر آزمندی كسانی كه می خواهند تا دامنه های توچال هم شهرك سازی كنند در موضع دفاعی ایستاده اند، اندیشیدن به هویت معماری تهران قدری ساده نگری است. اما خواه ناخواه تب این كپی برداری محض از برج های دوبی روزی فرو می نشیند و جامعه شهری ما ناچار است برای فرار از خودبیگانگی تازه ای كه بناهای جدیدالاحداث بر او تحمیل كرده اند، چاره اندیشی كند.
اكنون از ساخت و سازهای شهری آنچه كه نصیب شهروندان می شود، نوعی اغتشاش بصری است كه هر روز، چشم اندازهای طبیعی را برای مردم محدودتر می كند.