ایوان مخوف؛ بار دیگر در سینمای روسیه

پس از ایوان مخوف، ساخته جاودان سرگی آیزنشتین، در سال ۱۹۴۴، اینک بار دیگر فیلمی از این چهره مستبد تاریخی در روسیه به روی پرده می رود. پاول لونگین، فیلمساز ۵۹ ساله روس، کسی که …

پس از ایوان مخوف، ساخته جاودان سرگی آیزنشتین، در سال ۱۹۴۴، اینک بار دیگر فیلمی از این چهره مستبد تاریخی در روسیه به روی پرده می رود.
پاول لونگین، فیلمساز ۵۹ ساله روس، کسی که امیدها و انحرافات پرسترویکا را به فیلم کشید، این بار به یکی از شخصیت های پیچیده تاریخ روسیه روی آورده است.
لونگین که در سال ۱۹۹۰ با فیلم «تاکسی بلوز» مورد توجه منتقدین قرار گرفت و جایزه بهترین کارگردانی جشنواره کن را از آن خود کرد به مدت پنج ماه فیلمی را در مورد ایوان واسیلیوویچ، معروف به ایوان مخوف، تزار مستبد روسیه در قرن شانزدهم؛ خواهد ساخت.
پاول لونگین در مورد فیلم تازه خود که قرار است در بهار ۲۰۰۹ در مسکو به نمایش درآید، می گوید: «فیلمی است در باره ضدیت قدرت مطلق با افکار روحانی مسیح. در این رابطه تناقضات ژرفی وجود دارد.»
ایوان مخوف (۱۵۸۴ - ۱۵۳۰) حاکمیت خود را وظیفه الهی می پنداشت و با تاراج، توطئه و آشوب، قدرت مطلقه و بیدادگر خود را بر روسیه گستراند و هر چه را که مخالف وی بود از میان برداشت.
در این فضای ترور، فیلیپ، کشیش اعظم کلیسای ارتدوکس، دوست ایوان، با وجود آگاهی به مرگ محتوم خود، با دلیری، حکومت ستمگرانه وی را افشا می کند.
در نهایت فیلیپ به صومعه ای تبعید شده و به وسیله یکی از مامورین تزار در سلول خود خفه می شود.
پاول لونگین که تمامی طرح ها برای ساخت فیلمی در رابطه با سیاست و روسیه امروز را رد می کند در مورد فیلم خود ادامه می دهد: «فیلم، داستان خیانت به یک دوستی است؛ دوستی میان دو پرسوناژ شکسپیری که یکی تبدیل به فردی مقدس می شود و دیگری به یک هیولا. فیلیپ یک آرشیتکت است؛ نماد رنسانس، همچون لئوناردو داوینچی؛ و ایوان مخوف، سمبل ستمگری که واقعا می پنداشت جانشین خدا بر کره خاکی است.»
پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، چنین به نظر می رسد که این «هیولا»ی خونخوار و «دشمن مردم» برای بعضی ها چهره عوض کرده و به یکی از شخصیت های بزرگ روسیه تبدیل شده است؛ درست همچون استالین. برخی حتی از آمرزش وی سخن می گویند.
لونگین از تهدیدهایی که به نظر وی از سوی گروهی از ناسیونالیست ها، کمونیست ها، سلطنت طلب ها و بخشی از ارتدوکس ها صورت می گیرد سخن می گوید: «در نامه هایی از من می خواهند که ساخت فیلم در این باره را متوقف کنم و با دستان کثیف به این موضوع نپردازم.»
با فیلم ایوان مخوف، پاول لونگین جستجوی معنوی خود را ادامه می دهد؛ کنکاشی که در سال ۲۰۰۷ با فیلم «جزیره» برای او موفقیت به ارمغان آورد؛ فیلمی در باره دریانوردی نادم که به صومعه ای پناه برده و به یک پیر دانا تبدیل می شود.
لونگین نگاه مصرفی حاکم بر کشور خود را به نقد می کشد و می گوید: «به نظر من در روسیه امروز پرسش اصلی درک زندگی است.»
پس از سقوط اتحاد شوروی ساخت فیلم هایی در باره شخصیت های تاریخی همچون چنگیزخان، شاهزاده ولادیمیر و غیره رواج یافته است.
پاول لونگین در این باره می گوید: «برای درک اکنون، به گذشته رو می کنیم. پیش از این در ترس زندگی می کردیم. از این ترس جان سالم به در بردیم و اکنون نیاز داریم تا بفهمیم چه بر ما گذشت.»
لونگین معتقد است: «من فیلمی تاریخی نمی سازم. فیلمی شاعرانه، سمبلیک، روانشناسانه و معنوی می سازم.»
با فیلم ایوان مخوف ظاهرا لونگین که به سینماگر اجتماعی ساز «پسا شوروی» معروف است، موضوعات امروزین جامعه روسیه را که پیش از این در فیلم های «لونا پارک» (۱۹۹۲) و «یک روسیه جدید» (۲۰۰۲) نشان داده، با سوژه هایی در باره مافیا، ناسیونالیسم و حکومت مقتدر؛ کنار گذاشته است.
آیا روسیه معاصر برای او دیگر چندان جالب نیست؟ از نظر وی بدون شک «آری»: «دوران تغییرات بزرگ پایان یافته. دوران جالب و جذاب تغییر را شناختیم؛ با تمام شرایط و شخصیت های بسیار قوی. اما متاسفانه کشور نمی دانست به کدام سو می رود.»
با این وجود پاول لونگین که از سال ۱۹۹۰ در فرانسه اقامت گزید در سال ۲۰۰۴ بار دیگر به مسکو بازگشت. او بر این باور است که «در روسیه همه چیز ممکن است به شرطی که بخواهی و استعداد داشته باشی.»