کوپر نیک

(((نیکو لا کوپرنیک ))) منجم و ستاره شناس شهیر لهستانی ، در نوزدهم فوریه سال ۱۴۷۳ میلادی ، در شهر (((تورن ))) لهستان متولد شد. نیکولا کوپرنیک در دوران طفولیت یتیم شد و عمویش که یک کشیش بزرگ …

(((نیکو لا کوپرنیک ))) منجم و ستاره شناس شهیر لهستانی ، در نوزدهم فوریه سال ۱۴۷۳ میلادی ، در شهر (((تورن ))) لهستان متولد شد. نیکولا کوپرنیک در دوران طفولیت یتیم شد و عمویش که یک کشیش بزرگ مسیحی بود، به عنوان قیم او، تربیت و پرورش او را بر عهده گرفت .
نیکو لا از کودکی مشغول به تحصیل گردید، تا اینکه عمویش او را برای تحصیلات عالی ، به دانشگاه (((کراکو))) فرستاد. دانشجوی جوان ، با عشق و علاقه فوق العاده ای ، تمام مواد درسی دانشگاه را در رشته های هیاءت ، نجوم و نقاشی به پایان رسانید.
او در سال ۱۴۹۶ میلادی ، که جوانی بیست و سه ساله بود، به ایتالیا رفت و در دانشگاه (((پادوا))) به تحصیل علم طب پرداخت و در همین حال ، در دانشگاه (((بولونی ))) ادامه تحصیل در رشته نجوم را نیز دنبال کرد.
پس از فراغت از تحصیلات دانشگاهی ، از طرف دانشگاه او را دعوت به همکاری علمی و تدریس نمودند، اما عمویش که کشیش بزرگی بود، کوپرنیک را احضار نمودند، اما عمویش که کشیش بزرگی بود، کوپرنیک را احضار نمود و او را به عنوان کشیش رسمی به شهر (((فروئنبورگ ))) اعزام کرد.
کوپرنیک با اندوه و ناراحتی زیادی در سال ۱۵۰۶ میلادی ، بنابه دستور عمویش به شهر فروئنبورگ رفت و تا آخر عمر در این شهر اقامت نمود و تنها چند سفر کوتاهی به (((تورن ))) و (((کراکو))) داشت .
کوپرنیک در شهر فرو ئنبورگ ، زندگانی مستقل و آرامی داشت . کلیه بیماران فقیر را معالجه و درمان می کرد. ولی با معلومات ریاضی خود، سعی داشت در این زمینه نیز به کشورش خدمت نماید. برای مبارزه با سازندگان سکه های تقلبی روش ابتکاری و مناسبی را ابداع کرد. در مقابل خانه کوچک و محقر خود برجی ساخت ، تا ستارگان را رصد نماید، اما چون در سواحل (((نیستول ))) بیشتر اوقات و به خصوص شب ها، هوا ابری ناصاف بود، در رصد کردن ستارگان توفیق زیادی بدست نیاورد، اما به جای رصد کردن سیارات و ستارگان و مطالعه روی آها، ترجیح داد که کتاب ها و ستارگان و مطالعه روی آن ها، ترجیح داد که کتاب ها و آثار منجمان دیگر را جمع آوری نموده و روی آن به مطالعه ، کاوش و تحقیق بپردازد و همین کار را هم کرد.
کوپرنیک در سال ۱۵۰۳ میلادی ، اعلام کرد که با عقیده (((فیلولائوس ))) و (((آریستارک ))) مبنی بر حرکت وضعی و انتقالی زمین به دور خود و به دور خورشید موافق است و زمین ضمن اینکه در هر بیست و چهار ساعت ، یک بار به دور خودش می چرخد، در هر سال نیز یک بار به دور خورشید گردش ‍ می نماید. او عقیده داشت که همه ستارگان ثابت و درخشان می باشند و همگی سیارات از جمله کره زمین در حال حرکت هستند.
کوپر نیک با این اعتقادات خود، مطالبی را که هیجده قرن پیش مطرح شده بود، زنده کرد و دوباره همان مخالفت ها و مشکلات بوجود آمد. اما او مایل نبود که نظر مخالفت دیگران را به سوی خود جلب نماید و همراه به دنبال یک زندگی مفید اما آرام و بی دردسر بود به همین دلیل ، مدت چهل سال عقاید و افکار خود را در مورد ستارگان و سیارات منتشر ننمود، چون او دانشمندی صبور و بردبار بود و طوفان حوادث ناگوار را، در صورت انتشار عقاید و افکارش ، به خوبی حدس می زد.
بنابراین سعی می کرد تا حتی الامکان ، زمان شروع اختلافات و درگیری ها را به تاءخیر اندازد.
کوپرنیک مدت های مدیری در مورد انتشار عقاید نجومی خود می اندیشید، اما وجود تعصبات شدید کلیسا با اینگونه عقاید و مجازات های بیرحمانه سران مسیحیت ، نسبت به اینگونه دانشمندان ، او را از اتخاذ یک تصمیم قاطع باز می داشت ، تا اینکه پس از سالیان طولانی ، بر تردید خود فائق آمد و نسخه خطی و دست نویس کتاب خویش را به (((رتیکوس ))) دانشمند جوانی که از فداکارترین شاگردانش بود، تحویل داد.
رتیکوس با شتاب فراوان به چاپخانه رفت و نظارت و پیگیری چاپ کتاب نجوم کوپرنیک را بر عهده یکی از دوستانش که پروتستان و عالم علوم الهی بود، واگذار کرد
کوپرنیک حدود هفتاد سال از عمرش در راه آموزش علوم حقوق ، طب ، ریاضیات و علوم طبیعی گذشته بود که به علت کار زیاد و بی خوابی پی در پی ، روز به روز خسته تر و ضعیف تر می گردید. او نمی خواست در آخر عمر، خود را با کلیسا درگیر و بد نام نماید، لذا برای رعایت احتیاط، کتاب نجوم خود را به چاپ پل سوم تقدیم کرد.
کوپرنیک در سال ۱۵۴۳ میلادی ، در حالی که فقط چند روز از انتشار اولین نسخه کتابش درباره (((دوران اجسام و کرات آسمانی ))) گذاشته بود، چشم از جهان فرو بست . اما این کتاب بزرگ ، انقلابی در جهان دانش پدید آورد، وی (((پدر نجوم جدید))) نامیده شد، هیاءت بطلمیوس را که یک هزار و هشتصد سال از آن می گذشت در هم فرو ریخت .(۲۰)
آری ، این تنها (((کوپرنیک لهستانی ))) نبوده ، که به خاطر ابزار عقیده علمی خویش ، از سوی متعصبین به اصطلاح طرفدار دین وحشت داشته است ، بلکه متاءسفانه در طول تاریخ به اینگونه مسائل دردناک گاهی برخورد می کنیم .
یک روز (((سقراط))) فیلسوف بزرگ یونانی ، روز دیگر (((گالیله ))) ستاره شناس ایتالیائی وقت دیگر (((لاوازیه ))) شیمی دان بزرگ فرانسوی ، و بالاخره بار دیگر (((ملا صدرای شیرازی ))) به خاطر اظهار عقیده علمی مورد اتهام قرار گرفتند و گاهی هم جان بر سر عقیده گذاشتند، اما فکر و عقیده آن هم چنان زنده و پایدار مانده است .

منبع: داستانهای کودکی بزرگان تاریخ/احمد اردستانی