جایگاه سیاستهای حمایتی درمجموعه سیاستهای بازرگانی کشورها

آدام اسمیت ، بنیان گذار اقتصاد بازار ، تجارت آزاد را موتور رشد اقتصادی می دانست ومعتقد بود که تنها آن دسته ازملل ، رشد اقتصادی خواهند داشت که شرایط تجارت آزاد را بپذیرند. وی …

آدام اسمیت ، بنیان گذار اقتصاد بازار ، تجارت آزاد را موتور رشد اقتصادی می دانست ومعتقد بود که تنها آن دسته ازملل ، رشد اقتصادی خواهند داشت که شرایط تجارت آزاد را بپذیرند. وی ذکر می کند که برای توسعه اقتصادی بایستی درهای کشور برروی کالاها وخدمات تولیدی دیگران باز باشد.
با نگرشی برچگونگی تحول تئوریهای تجارت بین الملل ، جایگاه سیاستهای حمایتی درمجموعه سیاستهای بازرگانی کشورها بهتر مشخص می گردد.
درقرن هجدهم تجارت بین الملل را می توان تحت تاثیر مرکانتالیستها دانست، آنها اعتقاد داشتند که برای افزایش ثروت دولتها می باید سعی کنند تا واردات راکاهش وصادرات را افزایش دهند وبه نوعی سرمایه داری تجاری را تبلیغ می کردند . آنها بدست آوردن هرچه بیشتر مسکوکات بهادار را عامل ثروت یک کشور می دانستند.
دولت با ایجاد انحصار درواردات به نفع گروهی ازتاجران وصنعت گران داخلی ، سبب می شد تا سود سرشاری نصیب آنان گرددوبه منظور صادرات بیشتر تسهیلاتی برای ورود مواد اولیه قائل می گشت. دراین برهه اززمان به نوعی سیاستهای حمایتی وجودداشت.
دراواخر قرن هجدهم با تحولات سریع صنعتی درغرب ، آدام اسمیت ، بنیان گذار اقتصاد بازار با انتشار کتاب ثروت ملل انتقاد شدیدی به افکار مرکانتالیستها وارد نمود. اوتجارت آزاد را موتور رشد اقتصادی دانست ومعتقد بود که تنها آن دسته ازملل ، رشد اقتصادی خواهند داشت که شرایط تجارت آزاد را بپذیرند.
اسمیت دلیل تجارت را مزیت مطلق هر کشوردانسته ، اما درمورد نحوه مبادله ، بحث زیادی را بعمل نیاورده است وتنها ذکر می کند که برای توسعه اقتصادی بایستی درهای کشور برروی کالاها وخدمات تولیدی دیگران باز باشد تا بدین وسیله با کالاهای جدید آشنا شده ودصورت تولید، کیفیت تولید داخلی افزایش یابد وازسوی دیگر نفع اقتصادی خودرا با دراختیار گرفتن بهترین کالا(ازنظر کیفیت وقیمت) به حداکثربرساند.
پس از اسمیت ، اقتصاددان دیگر کلاسیک ، دیوید ریکاردو با طرح نظریه مزیت نسبی سعی نمود تا تنگناهای نظری مزیت مطلق را پاسخ گوید. گرچه ریکاردو فروضات واقعی تری را درمورد علل تجارت بین کشورها مطرح می ساخت اما درمورد نقش دولت درسیاستگذاری بازرگانی ، اعتقادداشت که دولت نمی بایستی درجریان اقتصاد دخالتی داشته باشدو این رقابت آزاد است که اقتصادرا خودبه خود درشرایط تعادل قرار می دهد.
امروزه محدودیتهای تجاری ، یکی از شیوه های رایج سیاستگذاری تجاری کشورها می باشد. از عمده ترین دلایل حمایت می توان به بهبودی نرخ مبادله، حمایت از صنایع نوزاد، ایجاد اشتغال ، جلوگیری از دامپینگ وبهبودی موازنه ترازپرداختها ... اشاره نمود.
سیاستهای حمایتی به طورکلی به دودسته : سیاستهای تعرفه ای وسیاستهای غیر تعرفه ای تقسیم می گردند . امروزه درتجارت بین الملل ثابت گردیده است که تعرفه تحت شرایطی به کشور وضع کننده نفع می رساند و اقتصاددانان سعی می کنند نرخ تعرفه بهینه را محاسبه کنند ، زیرا معتقدند وضع تعرفه بهینه به طور همزمان بهبودی رابطه مبادله را به دنبال دارد ، گرچه سبب محدودیت تجارت ازطریق کاهش حجم واردات وصادرات می گردد.