آفتاب

تئاتر عشق ثگی اولین کار امید غفاری در مقام نویسنده وکارگردان



کارگردان تلاش کرده ربط منطقی ودراماتیک موضوع های مطروحه وایضا برداشت ها وارجاعات زیرمتنی را منطقی، درست وبه صورت دراماتیزه شده متبلور نماید تا.....

عشق ثگی اولین کار امید غفاری است او که دانش آموخته ادبیات نمایشی است

با این کار نشان داده که می تواند دارای ایده های خوبی باشد هر چند که باید در پرورش و به صحنه کشیدن ایده هایش یک مشاور یا دراماتورژ آگاه  و کار بلد در کنارش داشته باشد.

کارگردان تلاش کرده ربط منطقی و دراماتیک موضوع های مطروحه وایضا برداشت ها و ارجاعات زیرمتنی را منطقی ، درست و به صورت دراماتیزه شده متبلور نماید تا برداشت های عکس و مخالف مفهوم و ایده وموضوع  مد نظر نویسنده و کارگردان به اذهان متبادر نشود وگرنه شاید نتیجه متضاد با حرفی که می خواهد بزند بگیرد.

در بروشور، عشق سگی با "ث" نوشته شده ،  "  عشق ثگی" .  شاید کارگردان می خواسته از همان ابتدا با اینگونه  نوشتن کلمه " سگ  " به متناقض بودن و ناموفق بودن و غیرعادی بودن این گونه عشق و محبت زیاده از حد و نامعقول به حیوانات و در نهایت جواب عکس گرفتن از این محبت اشاره کند. عشق سگی در نگاه اول در خصوص نگهداری حیوانات خانگی و چگونگی رفتار ما با آنهاست. حیواناتی که آزادی شان توسط ما سلب شده و حالا می باید برابر با خواسته ها و امیال ما رفتار نمایند و به آنچه که ما می خواهیم تن دهند. اما موضع مهم تری که در نمایش مطرح می شود. حضور این حیوانات و تاثیر نامطلوبشان در روابط بین زوجین است.

روایت ساده داستان چنین است : زن گربه دوستش را به خانه می آورد در حالی که شوهر اصولا با حضور حیوانات در خانه مخالف است، بخصوص گربه، اما زن زیر بار نمی رود. اینگونه اختلاف زن و شوهر از همین جا شکل می گیرد. شوهر برای اینکه حرف خود را به کرسی بنشاند یک سگ به خانه می اورد او سگ را گرسنه نگه می دارد تا مگر سگ شبی یا روزی گربه را بدرد، اما این اتفاق نمی افتد. پس به نظر می رسد شوهر خود گربه را می کشد و به گردن سگ می اندازد.

زن از این اتفاق شوکه شده است. او مسئولیت کشته شدن گربه را متوجه شوهر می داند. از این رو اختلافات بالا می گیرد. در نهایت زن با سگ مهربان تر رفتار می کند وسعی دارد که به او رفتار و زبان آدمی را بیاموزد. سگ رفته رفته تا حدودی شبیه به انسان می شود اما همچنان خوی سگی اش را حفظ می کند.

زن تنهایی هایش را با سگ و آموزش به او پر می کند شوهر خانه را ترک می گوید سگ تقریبا شبیه به آدم می شود اما همچنان سگ است در آخر سگ نیز زن را ترک می کند. چون حیوان است و معنی محبت را آنگونه که باید درک نمی کند سگ بر اساس غریزه اش عمل می نماید و درست اشتباه زن در همین جاست.

برداشت ساده و روان از نمایش این است : چنانچه او لجبازی نمی کرد و این محبت را نسبت به شوهرش ادا می نمود و شوهر نیز از در لجبازی در نمی آمد و با صبر و منطق زن را قانع می کرد که گربه یا سگ را نباید در خانه نگه نداشت چون مضرات خود را دارند نتیجه اینگونه نمی شد و شوهر به خاطر اینکه دوباره قلب زن را بدست آورد مجبور نمی شد که ادای سگ را در آورد.

نویسنده یک تراژدی فاجعه بار را در خصوص روابط بین زن و شوهر پیش رویمان می گشاید و انگشت روی موضوعی می گذارد که یکی از مسایل مبتلا به برخی خانواده هاست. در واقع نمایش می خواهد زیان های نادیده و ناگفته نگهداری حیوانات را در خانه گوشزد نماید.

زمانیکه محبت به حیوان بیش از حد شود و تمام وقت یک نفر صرف نگهداری و آموزش از یک حیوان گردد و همه محبت وتوجه خود را نثار او کند پر واضح است که دیگر وقتی و زمانی  و جایی برای همسر نمی ماند و این خود موجب اختلاف وجدایی می شود. محتوای نمایش واضح است، حیوان بین زن و شوهر فاصله انداخته است و موجب اختلاف اصلی و در نهایت جدایی بین زن و مرد شده و از سویی نمایش به تدام و گرمای زندگی بین زوجین با حضور بچه نیز تلویحا اشاره دارد.

با آمدن یک حیوان خانگی جای خالی یک فرزند کمتر احساس می شود و زن شوهر تمام محبت و غریزه پدر و مادری خویش را نثار حیوان می کنند و این خطر ناک است و موجب سردی زندگی می گردد چه بسا در نهایت منجر به بی میلی بچه دار شدن شود و زمانی که سن بچه دار شدن بالا برود دیگر کار از کار گذشته است.

نمایش به نوعی به مخاطبان  گوشزد می کند که نگه داشتن حیوان در خانه می تواند تبعات تلخ، تراژیک و جبران ناپذیری به همراه داشته باشد. تا جایی که یک زندگی شیرین با آینده ای روشن و پر امید را بر هم بزند و به تلخی و نا امیدی و جدایی بکشاند.  


هیچ ابهامی در نمایش باقی نمی ماند پیام تا این حد روشن است که : نگه داشتن حیوان ارزشش لج ولجباری ، بحث ودعوا ومرافه ، قهر وترک خانه ، فروکش کردن محبت نسبت به یکدیگر ودر نهایت نچیشدن طعم شیرین بچه دار شدن را به هیچ عنوان ندارد پس بهتر است که از همان ابتدا به خواسته یکدیگر احترام بگذاریم و زمانیکه می بینم همسرمان با نگه داشتن حیوان در خانه مخالف است اینکار را نکنیم وحیوان نگه نداریم . چرا که تبعات آن ممکن است به نابودی زندگی مشترکمان بی انجامد .


از سویی تنهایی انسان امروز نیز می تواند یکی از دلایل نگهداری حیوانات در خانه باشد .اینکه ما نمی توانیم درعین آنکه کنار هم زندگی می کنیم با یکدیگر ارتباط برقرار نمائیم . پس بجای آنکه  سعی در ایجاد ارتباط پویا ومحبت به یکدیگر داشته باشیم به اشتباه به سوی حیوانات می رویم .البته محبت ورحم به حیوانات جز دستورات مذهبی ما وکاری شریف وانسانی است اما در حد وخودش وبه جای خودش نه بیش از آنکه لازم است.


نتیجه ساده دیگر این است که : پس بجای اینکه تنهایی مان را با حیوانات  پر کنیم به یکدیگر بیشتر محبت نمایم با هم حرف بزنیم وبه حرف یکدیگر گوش دهیم  وبه اعتقادات یکدیگر احترام بگذاریم نه انکه با هم لج بازی کنیم  اینگونه نیازی به نگهداشتن حیوان برای  پر کردن اوقاتمان در خانه را نداریم این مهم متوجه هردوسوی معادله هست یعنی زن وشوهر.  


در هرحال نمایش عشق سگی  می تواند نمونه خوبی برای تبعات منفی نگهداشتن حیوانت در خانه باشد وتلویحا دارد ضررهای جبران ناپذیر این موضوع  یعنی نگهداری وتوجه ومحبت بیش ازحد به حیوانات را گوشزد می کند .


 نمایش البته کمی طولانی به نظر می رسد درواقع می توان بخش های تکراری را حذف کرد تا به ریتم مطلوبت ری رسید . بازی ها نسبتا روان است . اما بازی بازیگر نقش سگ بسیار دراماتیک صورت پذیرفته . معلوم است که زمان زیادی را صرف دقت در حرکات وسکنات و رفتار و کنش و... سگ  ها کرده تا بتواند آن را درست تقلید کند و بازی نماید . حتی نفس کشیدن و حرکات ریز صورت و راه رفتن وخرناس کردن و... همه اینها را با  وسواس بسیار بازی می کند . بازی او این نقش را شاخص کرده .


زحمتی که بازیگر درایفای این نقش کشیده قابل تحسین است  او بازی سختی را انجام می دهد .

#تئاتر | #عشق ثگی |




وبگردی