دوست محمد بلوچ (دادشاه) در مخالفت با اصل چهار و مجریان آن در زاهدان یکی از حامیان اصل چهار به نام سردار درانی را به دار میکشد. ژاندارمها روستای محل سکونت دادشاه را میسوزانند و همسرش را به اسارت میبرند. دادشاه به پاسگاه حمله میبرد و یک گروه ارتشی را که برای دستگیری او آماده شدهاند تار و مار میکند. پس از قتل کارول، مسئول اصل چهار در سیستان و بلوچستان، و همسرش دولت وقت بهدلیل بیکفایتی استعفا میدهد. دولت جدید به کمک ایلوخان،که دادشاه به او اطمینان میکند مذاکره را بهانه قرار داده دادشاه را از پا در میآورد.