̎جودی فالی̎ (اکلستن) سنگتراشی است که عاشق تحصیل و یاد گرفتن است و به تشویق معلمش، ̎فیلوتسن̎ (کانینگم) آرزوی رفتن به دانشگاه را دارد. او پس از زندگی زناشوئی کوتاه و ناموفق با ̎آرابلا̎ (کریفیتس)، دختر یک پروش دهنده خوک محلی، به کریستمینستر نقل مکان میکند تا به آدمهای تحصیل کرده و اهل کتاب مورد علاقهاش نزدیکتر باشد. در آنجا ̎سو برایدهد̎ (وینسلت)، دختر عمویش را ملاقات میکند و دلباختهاش میوشد. ̎سو̎، زن جوان مجردی است که شوخطبعی و ملاحتش هوش از سر ̎جودی̎ میرباید. اما عشق و پیوند نامشروعشان، قواعد جامعه را زیرپا میگذارد و به تراژدی میانجامد...
● فیلمنامه امینی (نوه نخست وزیر ایران در اوایل دهه ۱۳۴۰، علیامینی) برمبنای رمان جود گمنام هاردی، اگرچه که مسیر داستان را از یک رمان عارفانه به یک رمانس عاشقانه تغییر داده اما از انسجام و دقت کافی برخوردار است و در عوض، سبک کارگردانی پرادای وینترباتم کاملاً نامسنجم است و بازی بازیگران دو نقش اصلی، خصوصاً اکلستن، به نهایت سرد و غیر حرفهای است. به همین جهت نیز رابطه میان آنان از جذابیت چندانی برخوردار نیست. تنها نکته مثبت فیلم بازی گریفیتس در نقش ̎آرابلا̎ی زمینی (در تقابلبا ̎سوی̎ آسمانی) است.