

پاریس، سال ۱۹۲۵. ̎آبل̎ (سالمون) در مدرسه با معلمها و همشاگردیهایش مشکل دارد، تا اینکه ̎نستور̎ (اسمیت)، همکلاس قویهیکلش به او پیشنهاد دوستی میدهد اما او نیز در یک آتشسوزی شدید که طی آن مدرسهشان ویران میشود، میمیرد و ̎آبل̎ مطمئن میشود بر اثر لطف سرنوشت زنده مانده است. چهارده سال بعد. ̎آبل̎ (مالکوویچ) اکنون یغور و بیقواره در یک گاراژ در پاریس کار میکند و اوقاتش را با محبوبهاش، ̎راشل̎ (سورال) میگذارند. تا اینکه روزی اتهامی دروغ باعث محکومیت ̎آبل̎ به زندان میشود. ̎آبل̎ در زمان جنگ توسط مهاجمان نازی آزاد میشود و در املاک وسیع ̎گورینگ̎ (اشپلنگر) در باواریا کمک شکارچی میشود...
● ابلیس شاید بهترین اثر شلوندورف (بازماندهٔ پیشگامان سینمای نوین آلمان) پس از طبل حلبی (۱۹۷۹) باشد. فیلم پروژهای حیثیتی بهشمار میآمد تا (پس از یکی شدن دو آلمان شرقی و غربی) استودیوهای بابلسبرگ را احیا کند. تهیهکنندگان درجه اولی مثل اینگرید و ویندیش (آسمان برلین ویم وندرس، ۱۹۸۷) نیز در ساختن این محصول نوزده میلیون دلاری دخالت داشتند. رمان تورنیه که بسیار موفق بوده (به شانزده زبان ترجمه شده) مایهای را در اختیار شلوندورف میگذارد تا هراس دورهٔ سلطهٔ نازیها را از منظری متفاوت باز بگوید. و فیلم از این جنبه تکاندهنده است. بهخصوص که اینجا مالکوویچ یکی از بهترین نقشآفرینیهای خود را ارائه میدهد. طراحی صحنهٔ انتسیو فریجریو خیرهکننده است.