
سال ۱۹۶۴. ̎گای پاترسن̎ (اسکات) در مغازهٔ پدرش فروشندگی میکند و در اوقات فراغت به نواختن طبل جاز میپردازد. روزی یکی از دوستان ̎گای̎ به او خبر میدهد که گروه جاز محلی ̎واندرز̎ به یک طبال نیازمند است. ̎گای̎ به گروه میپیوندد و به هنگام اجراء ترانهٔ عاشقانهٔ اریژینال و ملایم گروه ̎آن کاری که میکنی̎، لحن ترانه را تغییر میدهد و به آن جان بیشتری میبخشد. ̎جیمی̎، خواننده گروه (شیک) از این کار راضی بهنظر نمیرسد اما ̎لنی̎ (زان)، گیتاریست گروه و نوازندهٔ باس (امبری) بهنظرشان این اجرا بهتر است و میگویند دخترها هم از این تغییر لحن در اجرا استقبال کردهاند. خیلی زود ترانهٔ ̎آن کاری... ̎ توجه ̎اقای رایت̎ (هنکس) که برای کمپانی بزرگ و معتبر پلیتون ریکوردز کار میکند را بهخود جلب میکند. حالا ̎آن کاری...̎ منتشر میشود و در سراسر کشور مورد استقبال قرار میگیرد...
● طی دههٔ ۱۹۹۰ هنکس خوشایندترین ستارهٔ مرد هالیوود است و این نخستین (و آخرین؟) تجربهٔ او در مقام کارگردان و فیلمنامهنویس، به همین دلیل شکست میخورد! چرا که فیلم از شدت ̎سلامت̎ و ̎شیرینی̎ کسالتبار شده است و در آن تماشاگر نه فقط با هیچیک از شخصیتها درگیر نمیشود، بلکه اصلاً روایت (مثلاً نیمه واقعی) ظهور و سقوط یک گروه راک را باور نمیکند. (بیدلیل نبوده که هنکس همیشه بیتلها را به رولینگ استونز ترجیح میداده است!) اینجا، برخلاف انتظار، جز اسکات (که جوانی خود هنکس را به یاد میآورد) بقیهٔ بازیگران حضور مؤثری ندارند. تنها امتیاز آن کاری... بازسازی روشن حال و هوای سالهای (حالا دور) دههٔ ۱۹۶۰ است.