"سروان فرانک مایتوز" (پپارد) بهخاطر دستگیری جنایتکاری بهنام "پل سندرسن" (لایونز) مورد ستایش همکارانش قرار میگیرد و به کمیتهای در سنا فرستاده میشود تا مدتی خدمتش را در آنجا بگذراند. اما وقتی متوجه میشود که "سندرسن" به لطف وکیل مبرزی (کایلی) بیگناه تشخیص داده شده و از زندان آزاد میشود؛ احساس سرخوردگی میکند. سپس به رفتار "آدل" (سیبرگ)، همسرش مشکوک میشود. با به قتل رسیدن "آدل" و دوستش، همه به او مشکوک میشوند. با این همه بهزودی مشخص میشود که قاتل، "سندرسن" بوده و سرانجام "ماتیوز" تبرئه میشود...
٭ ضعف مشهود فیلم، فیلمنامهاش (ترکیبی ناموفق از تریلری روانکاوانه، مثلثی عشقی و داستانی پلیسی) است، و تنها امتیاز آن ارائه شخیت روانپریش "سندرسن" با بازی درخشان لایونز است.