در یک اردوگاه آموزشی در کارولینای شمالی، "سرهنگ مایک کربی" (جان وین) معی نیروهای مخصوص (معروف به کلاهسبزها) دو گروه را برای اعزام به ویتنام انتخاب میکند. او و دو گروه برگزیده به مرکز فرماندهی مستقر در ویتنام میروند. سپس به یگانی مستقر در منطقه تحت کنترل ویتکنگها فرستاده میشوند و وقتی نیروهای دشمن به یگان مزبور حمله میکنند، افراد زیادی از دو طرف جان خود را از دست میدهند. "سرهنگ کربی" با پوشش حملههای هوائی نیروهای خودی علیه ویتکنگها، موفق میشود، نیروهایش را عقب بکشد و بعد با انتخاب چند نظامی زبده برای ربودن یکی از ژنرالهای بلندپایه ویتکنگها، مأموریت دیگری را آغاز میکند...
٭ فقط همین مانده بود که وین برای جهانیان توضیح بدهد چرا آمریکائیها در ویتنام میجنگیدند. اما جدا از جنبه مهمل تبلیغاتی، فیلم یک روایت جنگی کلیشهای است و مثلاً ادای دینی به کلاهسبزهای ارتش آمریکا؛ اما به سادگی میتوان آن را "وسترنی ویتنامی" نیز به حساب آورد، که اینجا ویتکنگهای "سرخپوست" آدم بدها هستند. تنها صحنه بهیادمادنی ـ و اکنون مشهور ـ فیلم، فیداوت غروب آفتاب در مشرق است!