"سرافینو" (چلنتانو)، چوپان سرخوش و سادهای که تنها دلنگرانیاش خدمت سربازی و فامیلهای تنگنظر و طماعش هستند. هنگامی که فرماندهاش او را بیکفایت میخواند از نظام فرار میکند. حالا، مشکل نخست حل میشد، اما همچنان با فامیلهایش دچار مشکل است. بهخصوص وقتی که دختر دائیاش، "لیدیا" (پیکولو)، را که به تازگی به روستا بازگشته، میبیند و دلباختهاش میشود. "سرافینو" به "لیدیا" نزدیک میشود. اما بهرغم اصرار دختر مبنی بر ازدواج، زیر بار "یوغ بردگی" نمیرود. بهزودی نیز از خانه میگریزد و با زن خیابانگردی بهنام "آسمارا" (کولورتزی) رابطه برقرار میکند. تا اینکه عمهاش "ژزوئینا" (مونتانیانی) میمیرد و دارائی خود را برای او به ارث میگذارد. اما فامیلها که از این پیشآمد ناراضی هستند تحویل ارثیه را منوط به ازدواج با "لیدیا" میکنند. در روز مراسم ازدواج، دوستان "سرافینو" سر میرسند و مجلس را بر هم میریزند. "سرافینو" نیز با "آسمارا" ازدواج میکند و قید ثروت و امنیت را میزند...
٭ نوعی تام جونز مدرن. این کمدی سرخوشانه جرمی، آزادی و بیقیدوبندی را میستاید. "لیدیا"، نماینده دنیای پر از مرز و محدودیت و "آسمارا" برعکس متعلق به دنیائی بیقاننون و غریزی است. "سرافینو" که ذاتاً به طبیعت تعلق دارد تا اخلاقیات دست و پا گیر خانوادهاش، در پایان همه چیز را به خاطر دنیای غریزی "آسمارا" رها میکند. چلنتانو خواننده ـ بازیگر محبوب ایتالیائی، انتخابی عالی برای نقش "سرافینو" بهشمار میآید.