در اواخر جنگ جهانی دوم، خلبانی آمریکائی (ماروین) و افسری از نیروی دریائی ژاپن (میفونه) در جزیرهای کوچک از اقیانوس آرامگیر میافتند. آن دو زبان یکدیگر را نمیفهمند و کشمکش پیدا میکنند. تا اینکه افسر ژاپنی، خلبان آمریکائی را گرفتار میکند، اما چندی بعد وضعیت برعکس میشود؛ با این همه خلبان آمریکائی حریف را آزاد میکند و آنان آرامآرام خصومت را کنار میگذارند، سپس قایقی میسازند و سر از مجموعه جزایری کوچک در میآورند...
٭ فیلم ظاهراً قصد مستند ساختن شرایط انسانی را در دورهای تاریخی دارد. اما اشارههای فلسفی، شاعرانه و تمثیلی هم در آن به چشم میخورند. با این حال نتیجه کار چندان درخشان نیست؛ تا جائی که متظاهرانه و فاقد روانی لازم مینماید. اوج موفقیتش در جائی است که دو مرد دست از منازعه بر میدارند و در حالی که چیزی از نوار صوتی فیلم به گوش نمیرسد، مثل دو "انسان" کنار هم زندگی میکنند. عدم ارتباط بین شخصیتها به آنان عمق میدهد و در عین حال مانع از بروز هر نوع هیجان واقعی میشود.