ـ "کاپیتان جفری ت. اسپالدینگ" (گروچو) از آفریقا برمیگردد و یک راست وارد یک مهمانی رسمی در عمارت "خانم ریتنهاوس" (دومونت) میشود. در میان مهمانان، "سینیور امانوئل راولی" (چیکو) و "پروفسور" عجیب و غریبی (هارپو) هم حضور دارند. تابلوی نقاشی گرانبهائی وجود دارد که بقیه داستان فیلم حول دزدیده شدن و پیدا کردن آن میگردد. ماجرائی که ضمناً محمل وصال "هوراشیو" (زپو)، نقاش جوان و "آرابلا" (رات)، دختر خانم "ریتنهاوس" نیز میشود.
ـ دومین فیلم برادران مارکس با فیلمنامهای مفرح و پر و پیمان. به اعتقاد بسیاری، از بهترینهای برادران مارکس ست؛ واجد شماری از شوخیهای کلاسیک شده آنان، سرشار از هجو منطق و جلوههای کمدی سوررآلیستی (از جمله در پایان که هارپو با امشی، تمام حضار و حتی خودش را مدهوش میکند)، با اعطاء آزادی عملی کامل به برادران مارکس که آنان هم بهنحو احسن از آن استفاده میکنند: گروچو تشریفات زاید و فرهنگ نخبهگرا را دست میاندازد، چیکو همراه او چنان سرگرم طراحی یک خانه فرضی میشود که هدف اصلی بحث، جستجوی تابلوی مفقود شده را از یاد میبرد و هارپو دست از تعقیب دختر مورد علاقهاش برنمیدارد. آواز "هورا برای کاپیتان اسپالدینگ" در آغاز فیلم، قطعه شاخص گروچو در طول عمرش شد.