ـ "کینی دارلینگ" (مورگان) ستاره واریتههای کمدی، روی صحنه حالش بههم میخورد، او باردار است و به زودی دخترش به دنیا میآید. اما او دختر، "آپریل" را به یک صومعه میفرستد تا دور از هیاهوی حرفه نمایش تربیت شود. حالا خودش کمکم پا به سن میگذارد و نشانههای افول محبوبیتش هویدا میشود. "آپریل" (پیرز) پس از هفده سال، صومعه را ترک میکند و نزد مادرش برمیگردد. "هیچ نلسن" (ملیش جونیر) دوست بدعهد "کیتی" میخوهد پای "آپریل" را هم به صحنه باز کند. "آپریل" با ملوانی بهنام "تونی" (وادزوورت) آشنا میشود و اعلام میکند که قصد ازدواج با او را دارد. "هیچ" برافروخته میشود و به "کیتی" هشدار میدهد که تنها به شرط حضور دخترش در نمایش میتواند بهکارش ادامه دهد. "کیتی"، که ناگهان به عمق تراژدی پیری پی برده است، زهر میخورد. حالا "آپریل" با اکراه "تونی" را ترک میگوید و به صحنه بازمیگردد...
ـ نخستین فیلم مامولیان از مهمترین آثار آغاز سینمای ناطق است. داستانی از فداکاری یک زن برای دخترش که در فضای کثیف و شلوغ کابارههای درجه دوم میگذارد و به لطف بازی عالی مورگان (که در عالم واقع نیز در طول دهه ۱۹۲۰، شمع محافل برودوی بود) و ترکیب زیرکانه مامولیان از ناتورالیسم و اکسپرسیونیسم، از ملودرام به یک تراژدی واقعی میرسد. نوآوریهای فنی و زیبائیشناختی مامولیان در هلهله مشهور هستند. از جمله یک صحنه افتتاحیه و معروف سریع که نشان مشخص آثار بعدی مامولیان هم بود، آزاد کردن دوربین از قید و بند ایستائی و کاربرد دو میکروفون برای ضبط صداهای مختلف و ترکیب آنها روی حاشیه صوتی فیلم.