ـ "لیزا" (یاکوبینی)، همسر "فدیا پروتاسوف" (پودوفکین)، به مرد دیگری علاقه دارد. "فدیا" نمیخوهد مانع جدائی او شود، اما طبق قوانین کلیسا و مملکت طلاق عملی نیست. پس از آنکه راهحلهای گوناگونی پیش پایش گذاشته میشود، "فدیا"ی دلشکسته تصمیم میگیرد با کمک زنی کولی خود را غرق کند. با قبول خبر مرگ "فدیا"، "لیزا" و محبوبش نیز ازدواج میکنند و به زودی با دو فرزند زندگی خویشی را میگذرانند. تا اینکه "فدیا" پس از سالها زندگی مخفیانه شناسائی میشود و طبق قانون، "لیزا" همچنان همسرش بهشمار میآید. اما "فدیا" اینبار واقعاً خودکشی میکند.
ـ فیلمی از کارگردان متخصص آثار لئوتولستوی که به اندازه ارزشهایش قدر ندیده است. ازپ در پرداختش از نمایشنامه تولستوی به شدت به مکتب تدوین سینمای شوروی و نیز صحنهپردازیهای فیلمهای اکسپرسیونیستی آلمانی نظر دارد. بازی پودوفکین آشکارا متأثر از نظریه استادش لف کولشوف درباره ارتباط بین بازیگر و اصول اولیه هنر تدوین است. اینکه واقعیت از تدوین صحنههائی مجزا پدید میآید و بازیگر عروسکی است که واقعیتی ندارد و فقط بهعنوان نشانهای در تکمیل تدوین کارکرد پیدا میکند. این فیلم بر بسیاری از کارگردانان پس از خود، از فریتس لانگ و مارسل کارنه تا حتی روبر برسون، تأثیر میگذارد.