ـ "رانلد" (کیتن)، جوانی درسخوان و بچهننه، به محبوبترین دختر دبیرستان، "مری" (کورنوال)، دل بسته است. اما "مری"، "جف براون" (گودوین) را ترجیح میدهد که توجهی به درس ندارد و در عوض ورزشکار است. زمانیکه "مری" و "جف" برای ادامه تحصیل به دانشکده میروند، "رانلد" که مادرش (ترنر) قادر به تأمین هزینه تحصیل او نیست ناچار میشود تا به کار در نوشگاه یک رستوران بپردازد. و از طرف دیگر به ورزش نیز روی بیاورد تا نظر "مری" را جلب کند. سرانجام، پس از ماجراهائی "رانلد" با عملیات قهرمانانه "مری" را از دست "جف" بدذات نجات میدهد و به هدفش میرسد.
ـ فیلم از بهترین آثار استاد نیست و (شاید بهدلیل فضای معاصر و آشنای آن) بیشتر مناسب کمدینی مثل هارولد لوید مینماید. در واقع نیز ساختاری اپیزودیک دارد که به واسطه شوخیهای مربوط به رشتههای مختلف ورزشی اعمال شده و قصه عملاً از اهمیتی بسیار کمتر از عرف فیلمهای کیتن برخوردار است. با این حال به شدت میخنداند و اصلاً نفس این موضوع که کیتن با آن بدن پرانعطاف و مهارتهای آکروباتیکش، سعی میکند تا در مقابل سادهترین حرکتهای اولیه ورزشی، ناشی از بیعرضه جلوه کند، بسیار جالب و دیدنی است. البته کیتن در صحنهای (پرش با نیزه به داخل پنجرهای در طبقه دوم ساختمان محل اقامت "مری")، برای نخستین و آخرین بار در عمرش، از یک قهرمان المپیک (لی بارنز) بهعنوان بدل بهره میبرد.