ـ یک کنت (کورتنر) به برخوردهای همسرش (ویهر) با چهار شوالیه حسادت میورزد. یکی از آنان (فون وانگنهایم) تقریباً زن را اغوا میکند. در این میان شعبدهبازی از راه میرسد و پیشنهاد میکند نمایش سایههایش را اجراء کند. شعبدهباز داستان مردی را در خانه کنت روی صحنه میبرد که شبیه به سرگذشت خود صاحبخانه است. این ماجرا، صحنه هیپنوتیسمی را به دنبال دارد که در خلال آن، ضمیر ناخودآگاه و غریزههای شخصیتهای اصلی بیدار میشوند...
ـ یکی از خاطرهانگیزترین فیلمهای صامت و، هنوز، یکی از بهترین نمونههای نمایش تخیلات در سینما. پایان خوش فیلم، که طی آن بیگانگان از زندگی کنت و همسرش بیرون میروند، در سینمای اکسپرسیونیستی، پایانی غیرمتعارف بهشمر میآید؛ اما فرم تصویری آن درخشان، نورپردازیها هنرمندانه، استفاده از تصاویر مبهم و سایهدار آگاهانه، زاویههای دوربین متنوع و تدوین مؤثر است و همه اینها بر روی هم، به فیلم فضائی رمانتیک و فانتزی میبخشند.