ابنمکرم
اِبْنِ مُکَرَّم، نک: ابن منظور. </p>
اِبْنِ مُکَرَّم، نک: ابن منظور. </p>
اِبْنِ مَکّی، ابوحفص عمربن خلف بن مکی صِقِلّی (د 501ق/ 1108م)، لغوی، نحوی، فقیه، خطیب و شاعر. در بعضی منابع نسبتهای حمیری، مازری و قرطبی نیز به دنبال نام وی آمده است (ابن دحیه، 89؛ 2 EI). وی نیمی از عمر خود را در صقلیه (سیسیل) گذرانید و در سالهای آخر اقامتش در آنجا به قضا اشتغال داشت. به هنگام سقوط صقلیه به دست نورما...
اِبْنِ مُلاّ، نک: ابن منلا. </p>
اِبْنِ مُلاعَنه، نک: لعان. </p>
اِبْنِ مُلْجَم، عبدالرحمان مرادی (مق 40ق/661م)، مردی از خوارج و قاتل امام علی(ع). بلاذری (2/488) به نقل از کلبی او را عبدالرحمان بن عمرو بن ملجم خوانده است. گفتهاند تبار وی به اعراب حمیری میرسد. ابن ملجم از قبیلهٔ مراد بود که با بنی جبّله از قبیلهٔ کنده هم پیمان بودند (ابن سعد، 3/35). برخی نیز او را از قبیلهٔ تجوب، یکی...
اِبْنِ مُلَقَّن، ابوحفص سراجالدین عمربن علی بن احمد بن محمد ابن عبدالله انصاری (22 ربیعالاول 723-6 ربیعالاول 804ق/31 مارس 1323-14 اکتبر 1401م)، فقیه، محدث و رجالی شافعی مصری. وی به نسبت تبحر پدرش در نحو، خود را ابن نحوی میخواند و در یمن نیز به همین کنیه شهرت یافت. در کودکی پدر خود را از دست داد. پدرش که اندلسی الاصل...
اِبْنِ مَلَک، نک: فرشته اغلو. </p>
اِبْنِ مَلْکا، نک: ابوالبرکات، هبهٔالله. </p>
اِبْنِ مَمّاتی، ابوالمکارم اسعد بن مهذب بن زکریا بن ابی الملیح ممّاتی (544 -606ق/1149-1209م)، شاعر، ادیب، دبیر و از دیوانیان دورهٔ ایوبی در مصر. در برخی از منابع اختلافهایی در سلسله نسب وی دیده میشود (نک: ابن خلکان، 1/210؛ صفدی، 9/19-20؛ ابن کثیر، 7/58؛ مقریزی، 2/160؛ ابن عماد، 5/20). خاندان وی از قبطیان مصر بوده و نیاکانش د...
اِبْنِ مُنادی، ابوالحسین احمد بن جعفر بن محمد (18 ربیعالاول 256-19 محرم 336ق/23 فوریهٔ 870 -10 اوت 947م)، محدث، مقری و فقیه حنبلی بغداد. منادی لقب پدربزرگش محمد بن عبیدالله بوده است (سمعانی، 12/435). او از جدش محمد و پدرش جعفر، ابوداوود سجستانی، عبدالله و صالح پسران احمد بن حنبل، محمد بن عبدالملک دقیقی و جمعی دیگر استماع ن...
اِبْنِ مُناذِر، ابوجعفر (ابوعبدالله، ابوذریح) محمد بن مناذر بصری (د 198ق/814م)، از موالی بنی صبیر بن یربوع تمیمی، شاعر دانشمند عهد برامکه. وی در خانوادهای عجم نژاد از مردم عدن به دنیا آمد و گویا به انگیزهٔ طلب علم به بصره کوچ کرد و در آنجا اقامت گزید و در محضر استادان بزرگ از جمله خلیل بن احمد عروضی و ابوعُبَیده مَعْمَر بن...
اِبْنِ مُنَجّم، نک: بنی منجم. </p>
اِبْنِ مَنْجویه، ابوبکر احمد بن علی اصفهانی (347- محرم 428ق/ 958- اکتبر 1036م)، محدّث ساکن نیشابور. از آنجا که برخی با نسبت یزدی نیز از او یاد کردهاند (خطیب، 1/468؛ فارسی، 105)، میتوان احتمال داد که نیاکان وی از یزد برخاستهاند. او در اوان جوانی برای تجارت از اصفهان به نیشابور رفت و با اینکه در آغاز قصد کسب علم نداشت، به نو...
اِبْنِ مَنْدویه، ابوعلی احمد بن عبدالرحمان، پزشک و گیاه - داروشناس مشهور ایرانی سدههای 4 و 5ق/10 و 11م و صاحب آثار بسیار در طب. به رغم شهرت ابن مندویه، از زندگی و به ویژه تحصیلات و اساتید او آگاهی چندانی در دست نیست. گفتهاند که از خاندانی بزرگ در اصفهان برخاست و پدرش عبدالرحمان از ادیبان برجستهٔ روزگار بود و برخی کتاب ا...
اِبْنِ مَنْده، عنوان افراد خاندانی از محدثان حنبلی مذهب ایرانی که از سدهٔ 3 تا 7ق/9 تا 13م در اصفهان میزیستهاند. نسبت آنان به استندار فیروزان بن چهار بُخت از صاحب منصبان لشکری ساسانیان میرسد که در فتح اصفهان اسلام آورد. شهرت منده از لقب ابراهیم بن ولید بن سَنده، نتیجهٔ (نسل سوم) بُطّه، پسر استندار فیروزان، گرفته شده...
اِبْنِ مُنْذِر، ابوبکر بن بدر، ملقب به بیطار ناصری (د 741ق/ 1340م)، سرپرست دامپزشکان ستورگاه ناصرالدین محمد بن منصور قلاوون، سلطان مملوک مصر. در مورد زندگی او اطلاعات زیادی در دست نیست. شهرت وی به مناسبت کتابی است که به پیشنهاد سلطان، دربارهٔ اسب نوشته و به او اهدا کرده است ( دوسلان، .(506 عنوان این کتاب را خود ابن منذر...
اِبْنِ مُنْذِر، ابوبکر محمد بن ابراهیم بن منذر بن جارود نیشابوری (ح 241-29 شعبان 318ق/855 -26 سپتامبر 930م)، فقیه، محدث و مفسر مکی. ابواسحاق شیرازی (ص 118) تاریخ وفات وی را در 309 یا 310ق دانسته که صحیح نمینماید (نک: ذهبی، تذکرهٔ، 3/783). از جزئیات زندگی وی اطلاع چندانی در دست نیست؛ شاید او بخش آغازین تحصیلش را در نیشابور گ...
اِبْنِ مُنْذِر، ابوالولید محمد بن عمر منذر (د 558ق/1163م)، از سیاست پیشگان و بزرگان شِلب در غرب اندلس و از رهبران قیام مریدون وی از مولدون - مسلمانان بومی اندلسی - بود و از کودکی در اشبیلیه به تحصیل پرداخت و در ادبیات و فقه مهارت یافت. از ابومحمد عبدالوهاب بن محمد لخمی حدیث شنید و از وی روایت کرد. به عضویت خطهٔ الشوری (هیأ...
اِبْنِ مَنْظور، ابوالفضل جمالالدین محمد بن مکرّم رُوَیْفِعی افریقی (محرم 630 - شعبان 711/ اکتبر 1232 - دسامبر 1311)، لغوی، ادیب و قاضی مصری، مؤلف لسان العرب. بیشتر مآخذ کهن او را ابن مکرم خواندهاند. کنیهٔ مشهور وی برگرفته از نام هفتمین جدش منظور ابن معافی است. ابن منظور نسب خود را با 18 واسطه به رویفع ابن ثابت انصاری (د 5...
اِبْنِ مَنْفَلوطی، ابوعبدالله ولیالدین محمد بن احمد بن ابراهیم ابن یوسف عثمانی دیباجی ملّوی (713-774ق/1313- 1372م)، مفسر، فقیه، صوفی و اصولی. دربارهٔ زادگاه وی چیزی گفته نشده، اما میدانیم که در دمشق رشد یافته است. ابن منفلوطی ابتدا سفری به آسیای صغیر کرد، سپس به طور مداوم بین قاهره و شام در سفر بود، تا اینکه در دوران...
اِبْنِ مُنْقِذ، نک: اسامهٔ بن منقذ. </p>
اِبْنِ مَنْگْلی، نک: محمد منگلی. </p>
اِبْنِ مُنْلا، ابوالعباس شهابالدین احمد بن محمد حَصْکَفی (937-1000 یا 1003ق/1531-1592 یا 1593م)، ادیب، نحوی و عالم شافعی مذهب. شهرت وی را برخی منابع متأخر و معاصر، ابن ملاّ نوشتهاند (مثلاً حاجی خلیفه، 2/1021؛ طباخ، 6/138؛ زرکلی، 1/235؛ .(GAL,II/29 منلا و ملا هر دو تصحیف کلمهٔ مولی است (نک: دوزی، ؛ II/616 برای برخی منلاهای دیگر،...
اِبْنِ مُنیر، ابوالحسیناحمدبنمنیرطرابلسی، ملقببه مهذبالدین و عینالزمان (473- 548ق/1080-1153م)، شاعر هجوسرای شیعی. وی در طرابلس شام به دنیا آمد. پدرش که به رفوگری اشتغال داشت (تدمری، 34- 35)، چندان به خاندان اهل بیت(ع) عشق میورزید که اشعار عونی شاعر شیعی را در ستایش خاندان پیامبر (ص) در بازارهای طرابلس به صدایی خوش...
اِبْنِ مُنَیّر، ابوالعباس ناصرالدین احمد بن محمد بن منصور بن قاسم بن مختار جُذامی جَروی (3 ذیقعدهٔ 620 - اول ربیعالاول 683ق/28 نوامبر 1223- 18 مهٔ 1284م)، فقیه مالکی، مفسر، خطیب و قاضی اسکندریه. وی در اسکندریه زاده شد (ابن فرات، 8/12) و همانجا نزد پدر خود و ابوبحر عبدالوهاب ابن رواج و یوسف ابن مخیلی حدیث فراگرفت (صفدی، 8/128...